در این مطلب با عنوان 'حفظ سنت ها و پایبندی به فرهنگ بومی از مشخصه های مهم قوم ترکمن' به قلم مریم شریفی می خوانیم: شاید به جرات بتوان گفت که یکی از اقوامی که تاکنون توانسته اند بیشترین مقاومت را در برابر نفوذ فرهنگ بیگانه داشته باشند ترکمنان استان گلستان هستند.
از همان بدو ورود به شهرهای ترکمن نشین گلستان خصوصا شهرستان گمیشان که تقریبا همه ساکنان آن بومی هستند وجود حصار بلند در برابر نفوذ فرهنگ بیگانه را نه با حرف و شعار که با چشمان سر مشاهده می کنی.
فردی که برای اولین بار قدم به گمیشان می گذارد اولین چیزی را که می بیند نوع پوشش خاص مردم است کاملا سنتی و بر پاپه فرهنگ پیشینیان خودشان است.
زبان مردم شهر منحصر به خودشان هست و با زبان شیرین ترکمنی تکلم می کنند، اینجا افراد مسن و کودکانی که هنوز به مدرسه نرفته اند گاه با زبان فارسی هم بیگانه اند.
بانوی ترکمن، اصیل و غیرقابل تغییر، هر جای دنیا که برود هر پست و مقامی هم که داشته باشد باز هم مثل یک بانوی ترکمن سنتی لباس می پوشد.
جالب این جاست که اگر بانویی ترکمن هم نباشد و عروس ترکمنان شود کاملا شبیه یک ترکمن لباس می پوشد چهارقد ترکمنی بر سر می گذارد و آناقی که نشانه زنان متاهل است بر سر می گذارد آن قدر شبیه می شود که اصلا باورش سخت است که او یک ترکمن نیست (مثل کلمات بیگانه که وقتی وارد زبان عربی می شوند آن قدر نشانه های زبان عربی مثل الف و لام 'ال' و تنوین و ... می گیرند که ساختارشان کاملا با زبان عربی هماهنگ می شود).
در عوض اگر دختر ترکمن عروس دیگر اقوام ایرانی شود باز هم لباس پوشیدن سنتی خود را حفظ می کند ... انگار یک قانون نانوشته ای همه را ملزم به حفظ فرهنگ می کند.
بانوی ترکمن نجیب است و قانع، مهربان است و هنرمند و با همان دستانی که کودکانش را نوازش می کند، با بافت قالی و قالیچه های زیبای ترکمنی سعی می کند در تامین معاش خانه همسرش را یاری کند.
اگر چه رسم و رسومات عروسی هایی که یک هفته طول می کشید کمی خلاصه شده است ولی کاملا ساختار سنتی خود را حفظ کرده است، ترکمن های زیادی هنوز هم با شتر و کجاوه عروس را به خانه بخت می برند.
اینجا مهریه را طبق سنت خود و بسیار کمتر از همه جای دیگر قرار داده اند، هنوز هم طلاق بسیار زشت است و جوانان به شدت در پاسداری از خانواده های خود تلاش می کنند، داشتن فرزند برایشان افتخار است و به شدت به بزرگترهای خود احترام می گذارند...
جشن 63 سالگی می گیرند، عروس هایشان یاشماق می گیرند (در سال های اول عروسی از پدر شوهر، برادر شوهر و نامحرمان رو می گیرند) و در مجالس خود با غذاهای سنتی خودشان (چکدرمه، بشمه و ...) از مهمان پذیرایی می کنند.
بسیار مهمان نوازند و خود بر سر سفره در کنار مهمان نمی نشینند و مهمان را تنها می گذارند تا راحت و بدون رودروایسی هر چقدر که میل دارد غذا تناول کند.
این جا چای که می آورند کنارش یک فلاکس یا کتری قرار می دهند خودشان برای دقایقی مهمانشان را تنها می گذارند تا هر چقدر که دوست دارد چای بنوشد...
به شدت از عمل زشت تکدی گری بیزارند و به گدایان خیابانی اهمیت زیادی نمی دهند و در عوض مقید به پرداخت زکات و خمس مال خود هستند.
مراسم رقص خنجر دارند و کشتی سنتی گورش و بازی های محلی و هودی خوانی و لاله خوانی و علاقه به اسب و مسابقات اسب دوانی و ... صدها سنت قدیمی هنوز در گمیشان زنده است.
و چقدر زیبا گفت رهبر فرزانه انقلاب که فرهنگ مانند هوایی است که نفس می کشیم ...
این جا هوا بس آفتابی و لطیف است با خود فکر می کنم اگر همه اقوام ایرانی این گونه فرهنگ بومی را پاس می داشتند شاید این همه چهره غربی و غریبه چشمانمان را نمی آزرد.
ترکمن ها را انجام هر کاری را منوط به خواست خدا می دانند و برای باریتعالی عباراتی نظیر «الله جان» و «خدای جان» بکار می برند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، یکی از آداب و رسوم ارزشمند ترکمن ها در ترکمنستان ، احترام به سفره و نان است. در اکثر موارد در این کشور ، در باره ی «سفره» اصطلاح روسی «سِوِتوی» یعنی جایگاه پاک و با ارزش را بکار می برند ، زیرا نعمت خدا یعنی نان در آن قرار می گیرد. آنها پا گذاشتن روی سفره را بی احترامی بزرگی می دانند. در مراسم استقبال از مقامات و روسای جمهوری کشورهای خارج در این کشور نیز این موضوع رعایت می شود. به این ترتیب که در بدو ورود مهمان عالیمقام ، استقبال کنندگان قرصی نان و ظرف کوچکی از نمک را در یک سینی گذاشته و مقابل مهمان می گیرند. رسم بر این است که مهمان ، اندکی از نان را می کند و آن را می خورد. به نظر می رسد این امر ـ که سنتی اجدادی است ـ برای نمک گیر کردن مهمان صورت می گیرد ؛ به این معنی که کشورها به تعهداتشان وفادار باشند و احیاناً به این کشور خیانت نکنند.
یکی دیگر از عقاید پسندیده ی مردم این کشور ، اعتقاد به خواست و مصلحت خدا در تمامی امور زندگی است. آنها در تصمیم گیری هایشان برای انجام هر کاری ، آن را منوط به خواست خدا می دانند و برای باریتعالی عباراتی نظیر «الله جان» و «خدای جان» بکار می برند. میزان عقیده ترکمنستانی ها به موضوع تقدیر و قسمت چنان است که روایتی را در باره ی آن می گویند که مضمونی شبیه به مطایبه دارد. روایت رایج چنین است: «روزی مرد ترکمن به خانه رسید و از همسرش خواست پلو بپزد. همسرش گفت: «پلو را می پزم. اگر قسمت باشد ، تو آن را خواهی خورد.» مرد که گرسنه بود ، گفت: «من حتماً آن را خواهم خورد.» پلو پخته شده و سفره پهن می شود. مرد خانه ، تا سر سفره نشست تا پلو را بخورد ، در زدند. شخصی آمده بود و با مرد کاری واجب داشت و به همین خاطر ، او را با خود به بیرون از خانه برد. مرد تا پاسی از شب ، به خانه نیامد. نصف شل بود که به خانه آمد و در زد. همسرش پرسید: «کیستی؟» مرد گفت: «اگر قسمتم باشد ، شوهرت هستم.»
البته ناگفته نماند که روایتی شبیه به این ، در مجموعه ی مطایبات ما ایرانیان هم وجود دارد که به ملانصرالدین نسبت می دهند.
یکی دیگر از این سنت های حسنه ، مربوط به آداب غذا خوردن آنهاست. ترکمنها خوردن غذا را با «بسم ا…» آغاز می کنند و بعد از خوردن نیز منتظر می شوند تا همه ی آنها که در جمع مشغول به خوردن هستند ، کارشان به پایان برسد. بعد یکی از آنها شروع به خواندن آیه و یا آیاتی از قرآن می کند و بعد دعا نموده و دست به صورتشان می کشند و می گویند «قبول بولسون!» (یعنی قبول باشد)
ترکمن ها اعتقاد راسخی به نذر و صدقه دارند و به آن اصطلاحاً «صدقه» و یآ «خدا یولی» (راه خدا / و به عبارتی در راه خدا) می گویند. این گونه مراسم ، به بهانه های مختلف بین مردم برگزار می شود ولی اکثراً در شب های ماه مبارک رمضان ، ایام جمعه (برای شادی روح متوفیان) و یا در مناسبت های مختلف برگزار می شود. در این گونه مراسم ، غذایی پخته می شود و بین حاضرین در مراسم توزیع می شود. ترکمن ها گاهی این مراسم را برای رفع بلا و گشایش در کاها برگزار می کنند.
از جمله عادات مردم ترکمنستان ، احترام به برخی از چارپایان است. به عنوان مثال ، ترکمنها با پشم شتر لباس می بافند و لحاف درست می کنند اما با آن ، جوراب نمی بافند و یا تشک یا زیرانداز نمی سازند و معتقدند که جوراب پوشیده می شود و زیر پا قرار می گیرد و بر روی تشک می خوابند و به اصطلاح لگدمال می شود.
ترکمن ها هم مثل دیگر اقوام مشرق زمین ، به موضوع چشم زخم اعتقاد زیادی دارند. برای مقابله با چشم زخم ، آنها دو رشته نخ سیاه و سفید را به هم می تابند ـ که به آن «آلاجا» (رنگانگ) می گویند ـ و آن را به گردن کوکان می آویزند و یا به عنوان دستبند ، به مچ دست آنها می بندند.
مواردی که ذکر شد ، نمونه هایی کوتاه از سنت ها و آداب و رسوم رایج بین ترکمن های ترکمنستان است که اکثراً نیز با عقاید دینی آنها در هم آمیخته است. /ی2
گرگان – نگارستان ایرانزمین رنگینکمانی از اقوام ایرانی و غیر ایرانی را در دل خود جای داده و هر قوم با لباس و سنت های خاص خود در گلستان در کنار یکدیگر زندگی می کنند.
خبرگزاری مهر، گروه استانها – مونا محمدقاسمی: استان گلستان که به دلیل تنوع قومیتی مشهور به رنگینکمان اقوام ایرانزمین است مردمانی از قومیتهای مختلف با آدابورسوم متفاوت و پوششی رنگارنگ را در دل خود جایداده است.
پوشش هر قومیت نشان اصالت و فرهنگ بر خواسته از سرزمینشان و درواقع هویتشان است. اقوام متعددی که در این استان زندگی میکنند شامل ترکمنها، فارسیزبانان، سیستانیها، بلوچها، ترکها (آذربایجانی و قزلباش)، کردها، تاجیک ها، مازندرانی و قزاقها هستند.
در اینجا به بررسی پوشش محلی هر یک از قومیتهای گلستان میپردازیم.
پوشاک سنتی ترکمنها
پوشش و لباس ترکمنها را در وهله اول میتوان به دودسته سنتی و امروزی تقسیم کرد. پوشش سنتی یا قدیم تا قبل از تلاشهای رضاخان برای یکدست کردن شکل لباس در ترکمنصحرا و کل ایران استفاده میشد و پوشش جدید که تداول آن به دوره بعد از یکدست شدن شکل لباس مربوط بوده و تا حال حاضر تداوم دارد.
پوشش سنتی لباسهای ترکمنی از مواد گوناگونی چون ابریشم، پوست، کتان و پنبه فراهم میشد. البسه اصیل ترکمنی اعم از مردانه و زنانه از جنس ابریشم بود. در مبحث لباسهای سنتی، پوشاک مردان وزنان باهم تفاوتهای کمی داشت.
لباسهای مردان را میتوان به چهار قسمت تنپوش، شلوار، کلاه و کفش تقسیم کرد.
تنپوشها
دون (don): لباس اصیل ترکمنی ردای بلندی بود که از ابریشم دوخته میشد و تا زیر زانوان میرسید و «دون» نام داشت. دون بنا به رنگ و نوع بافت بر دو نوع بود. اگر از ابریشم کاملاً قرمزرنگ دوخته میشد، «قیزیلدون» یا «قیرمیز دون» و اگر از ابریشمی دوخته میشد که رنگ آن متمایل به زرد بوده و بافت پارچه آن یکنواخت نبود، درواقع اگر رنگارنگ و راهراه بود «قار مادون» نام داشت. بر حاشیه دون، نوارهای سوزندوزی از نوع آلاجا «دو نخ تافته سیاهوسفید یا تیره و روشن» وجود داشت که به زیبایی این لباس میافزود. بر کمره دون کمربندی از شال گاه آراسته به نقره میبستند که به آن قوشاق و یا «تیرمه شال» میگویند.
چأکمن: بالاپوشی است بلندتر از کتهای کنونی که از کرک شتر تهیه میشود. چأکمن تهیهشده از کرک ظریف و مرغوب را «اینچه چأکمن» و چأکمنی را که از کرک زبر تهیه میشود «یوغینچأکمن» مینامند.
ایچمک: یا پوستین که در هوای سرد استفاده میگردد و بنا به نوع پوستی که از آن تهیه میشد، انواع مختلفی داشت. پوست بهکاررفته در ایچمک دباغیشده و سپس با انواع مواد طبیعی به رنگ زرد درآورده میشود.
کوینک: پیراهنی ساده و فاقد یقه بود و یا یقهای کوتاه و مدور و بدون دکمه داشت با آستینهایی بلند که بهجای دکمه، بندهایی در آن به کار میرفت. پیراهن دیگری نیز دوخته میشد که آنهم ساده، منتها دارای یقه کج یا کناری بود. این یقه با سوزندوزیهای مفصلی زینت داده میشد و سرآستینش نیز گلدوزی شده بود.
شلوار: شلوار مردانه عبارت از تنبان گشادی بود که رشتهای پنبهای لیفه آن را تشکیل میداد و سر آن را گاه با «هوتاز» یا منگوله میآراستند این شلوار «بالاق» نام داشت.
کلاه
تلپک: کلاهپوستی با پشمهای نسبتاً بلند که انواع گوناگون داشت که عبارتند از دوومه تلپک، بوخار تلپ، شیپیرما تلپک.
بؤروک: یا عرقچین که غالباً با نقوش گوناگون سوزندوزی میشد و در برخی لهجهها «تاخیا» یا «تایخا» خوانده میشد.
چکمه
اصلیترین پاپوش مردان چکمههای بلند چرمی با نوک برگردان بود که در ترکمنی نیز «چکمه» نام داشت. چاریق، دولاق و چپک انواع مختلف چکمههای ترکمنی است که مورداستفاده مردان ترکمن قرار میگیرد.
لباس زنان
لباسهای زنان ترکمن بسیار متنوع است. این نوع تنوع علت و فلسفه خاصی دارد که با دورههای سنی آنان مرتبط است. همچنین زنان و دختران ترکمن از لباسهایی با زیورآلات گوناگون استفاده میکنند که تنوع جالبتوجهی دارد. لباس زنان ترکمن هم نیز به چهار دسته تقسیم میشود.
تنپوشها
زنان ترکمن پیراهنهای ابریشمین میپوشیدند که غالباً به رنگ قرمز بود و «قیرمیز کؤینک» نام داشت و در قسمت یقه و سرآستین سوزندوزی میشد.
بالاق یا شلوار
انتهای پاچه شلوار زنانه سوزندوزی مفصلی داشت که به اسامی گوناگونی خوانده میشد. ازجمله «دویه کله» ، «سکدیرمه چویچه» ، «ایکیحورمان» و غیره که به ترتیب از پایین تا نزدیکی ساق پا را تشکیل میداد.
کلاه و روسری
بؤروک یا عرقچین روی این کلاه گرد و صاف (بدون برجستگی) بود و دختران آن را با زینتآلات نقرهای ازجمله پولکی و قبکها میآراستند. دختران غالباً بؤروک را بر سر گذاشته و از روسری استفاده نمیکردند.
در میان برخی از طوایف روسریهایی به نام «چأشو» رواج داشت که خود بر چند نوع است از قبیل: «اریش چأشو»، «المینچه چأشو»، «آتلاز چأشو»، «قارتما چأشوو»، «چأشو چارقد» که عموماً به روسری مربعی شکل و ابریشمین اطلاق میشود.
در میان برخی از ترکمنها نیز روسری بر دو قسم بود: یکی نسبتاً ضخیم با سوزندوزی مفصل که به آن»کورته» میگفتند و دیگری بافتهای از ابریشم نازک که «قینگاچ» نام داشت و این روسری خود بر دو نوع «قیرمیزی قینگاچ» و «کلهلی قینگاچ» بود.
کفش
کفش زنان ترکمن را غالباً هنرمندان محلی میدوختند. کفشهایی نظیر گل میخلی، قیرما کفش با نوک برگردان و پاشنهای بلند در میان آنها استفاده میشد.
پوشش بلوچ و سیستانی
مردان بلوچ همچون مردان سیستانی، لباس ساده و بلند به همراه دستاری که عموماً سفید است بر تن دارند گفتنی است نوع بستن دستار در مناطق مختلف بلوچستان تفاوتهایی دارد. آنچه بیش از همه جلبتوجه میکند تغییراتی است که به لحاظ گذشت زمان و همجواری با کشور پاکستان و افغانستان در دوخت و برش لباسها ایجادشده است.
در روزگاری نهچندان دور مردان وزنان از پاپوش سواس« sovas» که از الیاف نخل وحشی به نام داز«daz» ساخته میشد استفاده میکردند. پوشاک زنان و دختران از زیبایی ویژهای برخوردار است. در دوخت و تزیین لباسهای زنانه از هنر منحصربهفرد سوزندوزی و پریوار دوزی بلوچ استفاده میشود که هنر سوزندوزی روی پیشسینه، سرآستین، جیب بلند در جلو و همچنین حاشیه شلوار در پایین خودنمایی میکند.
دستار زنان بلوچ، روسری مستطیل شکلی است که توسط هنر بلوچی و پریوال دوزی تزیین میشود. باید گفت آنچه زیبایی پوشاک زنان بلوچ را کامل میکند زیورآلاتی از طلا و جواهر است که ساخت آن نیز یکی از هنرهای سنتی و اصیل منطقه است.
زنان سیستانی علاوه بر لباس سنتی و روزانه خود، نوعی لباس نیز جهت اعیاد و جشنها تدارک میبینند که در نوع خود هنرمندانه و زیباست. از مشخصات لباس روزمره زن سیستانی، نوعی سوزندوزی است که در حاشیه یقه و سرآستین لباس به کار میرود و در محل به آن «سیاه دوزی» گویند. این لباس از پیراهن و شلوار گشاد تشکیل میشود. بلندی پیراهن تا پایین زانو و دور کمر آن چیندار است.
زنان سیستانی نیز دستاری مستطیل شکل بر سر میبندند. پوشاک جشنها و مراسم شاد که امروزه کمتر از آن استفاده میشود متشکل از شلواری پرچین، پیراهنی تا بالای زانو با دو چاک از دو طرف است.
پوشش ترکها
پوشش ترکزبانها فرم و شکل پوشاک زنانه آذری اکثریت قریب بهاتفاق شامل پیراهن بلند، دامن چیندار بلند و چارقد (روسری بزرگ) میشود. رنگهای بهکاررفته در پوشاک زنان اغلب رنگهایی با زمینه روشن و گلدار است و نوع پارچه، دوخت، تزیین و انواع پوشاک آذری از تنوع چشمگیری برخوردار است.
لباس زنان و مردان به سه بخش سرپوش، تنپوش و پاپوش تقسیم میشود.
پوشش مازندرانی
پوشاک زنان مازندرانی در رنگهای شاد و زیبای طبیعت بهطور کامل پوشیده و جذاب است، اما باگذشت زمان و کمرنگ شدن تاریخ شفاهی بومیان سرزمین طبرستان، استفاده از انواع پوشاک سنتی اعم از چادر، چاقچور، نیم ساق، روبند، نقاب، چارقد، شلیته و تنبان، کمرنگتر شده است.
پوشاک مردان همبسته به نوع کار، کشاورزی یا دامداری، در فصلهای گرم یا سرد، دارای تنوع بوده و علاوه بر کاربردی بودن دارای طراحی و رنگبندی مختص مردان است.
جامه(جِمه)، شلوار(تامون)، قِبا یا کولک، شولا، بوشلوق و… از لباسهای سنتی مردمان مازندران است که در حال حاضر کمتر دیده میشود. پوشاک زنان مازندران شامل لچک، روسری، پیراهن، جلیقه، شلیته کوتاه، شلوار، جوراب پشمی، کفش و چادر است.
علاوه بر قومیتهای مختلفی که در استان گلستان زندگی میکنند هر شهرستان نیز لباس منحصربهفرد خود را دارد. یکی از این شهرستانها رامیان است. دستان هنرمند زنان رامیانی سالهاست که با بهرهگیری از رنگهای طبیعت در کمال یکرنگی، رنگینکمانی از لطافت و زیبایی به نمایش میگذارند.
پوشش ترک ها قزل باش رامیان
زنان اصیل قزلباش رامیانی از زمانهای دور لباس مزین به سکه و یراق از جنس ابریشم سرخ به تن میکنند که هنر دست توانایشان و ثمره تلاش و همتشان است که تعدادی از آنها را شرح میدهیم.
کوینک: زنان پیراهن قرمزرنگ از جنس ابریشم دستباف میپوشند دور مچ، یقه و چاک پیراهن را با الیاف ابریشم الوان نواردوزی میکنند، به این نوارهای رنگین دستباف «جهک» میگویند. جهک مانند پارچه ابریشم در کارگاهی به نام چالا بافته میشود یقه پیراهن گرد، آستینبلند که با جهک تزیینشده و انتهای پیراهن به رنگ سبز ریشه دوزی شده است.
کلته: دختران تا قبل از ازدواج کلاهی به نام کلته بر سر میگذارند که تمام سطح آن با الیاف الوان ابریشمی دستدوزی شده است قسمت جلویی آن سکه دوزی و با جهک نواردوزی میشود این کلاه همراه با روسری ابریشمی قرمزرنگ استفاده میشود زمانی که خواستند پیوند زناشویی ببندند کلته را برداشته و سربندی از جنس ابریشم با زمینه قرمز ساده با حاشیهای به رنگ سفید، بنفش، سبز و سرخ به نام باش کالاخه بهصورت نیم تاجی بر سر میکنند بهعنوان سمبل ازدواج.
یاقلق: دستمال ابریشمی پرنقشونگاری با دنباله چیندار و بلند روی آن به سر میگذارند و آن را دور گردن میپیچند.
دامن پرچین: دامنی پرچین از جنس ابریشم اغلب به رنگ قرمز آستردار که ده سانتیمتر انتهای دامن جهک دوزی میشود این شلیته زیبای ابریشمی با نوار دستبافی در کنار جمع میشود.
چارشو: چادرشبی است قرمز از جنس ابریشم با طرح چهارخانه که زنان رامیانی به دور کمر میپیچند.
قوپا: جواهری دستساز از منجوقهای رنگین، برگرفته از طرحهای طبیعت زیبا که همچون الماسی بر لباس با توجه به خصوصیات ویژگیهایی که دارد یکی از نمونههای عینی و مجسم فرهنگ هر جامعه است که بهعبارتدیگر همواره بخشی از فرهنگ هر جامعه در لباسهای آن قوم و ملت نهفته است که نشانهای از پایبندی، علاقه و اعتقاد آنان به آدابورسوم و گوشه نومال زنان خودنمایی میکند.
یاخالق: پیش جامهای است برای تزیین روی پیراهن که به گردن آویخته میشود از چهار ردیف جهک تشکیلشده، مابین آنها سکه دوزی میشود درگذشته از سکههای نقره در یا خالق استفاده میشود.
قویماق: نوعی گردنبند که برای تزیین روی پیش جامه توسط زنان با مونجقها و مهرهای رنگین بافتهشده، سی سکه با نخ دولا در انتهای بویماق استفاده میشود.
لباس محلی قزاق های ساکن در گلستان
قزاق ها مردمی مهاجر از کشور قزاقستان هستند که به دلیل فشارهای استالین به ایران مهاجرت کردند و اکنون یکی از اقوام ایرانی به شمار می روند. قزاقمحله نام محلههایی در سه شهر گرگان، گنبد کاووس و بندر ترکمن در استان گلستان است که محلهای اصلی سکونت و زندگی این گروه از مردم قزاق در ایران به شمار میروند.
لباسهای سنتی قوم قزاق در استان گلستان در چنان اوجی از زیبایی قرار دارند که با وجود گذشت زمان؛ جنس، طراحی و دوخت منحصربهفردشان توجه بسیاری از طراحان لباس را به خود جلب میکند. گویی سری در این همه ظرافت و زیبایی نهفته است که زنان قزاز ایرانی به تن می کنند.
جنس، مدل و رنگآمیزی لباسهای سنتی قزاق با آبوهوای متغییر و شرایط زندگی کوچنشینی مردمان این منطقه متناسب است. این لباسهای راحت، ساده و بادوام در سرمای شدید و گرمای طاقتفرسا کاربردی اند. جدا از دستهبندی کلی لباسهای زنانه، مردانه و بچهگانه؛ لباسهای سنتی قزاق از نظر مکان و زمان استفاده نیز طبقهبندی میشوند.
لباسهای میهمانی معمولاً با طراحی پیچیدهتر و از جنس مخمل خوابدار باارزش، کرپ، ماهوت، ساتن، ابریشم، پارچه ابریشمی گل برجسته و دیگر پارچههای گرانقیمتند و به هنرمندی با نخهای ابریشمی، نقرهای و طلایی گلدوزی و با مرجان و مروارید و عقیق تزئین شدهاند.
نکته جالب در مورد دوخت لباسهای سنتی و محلی قزاق، برش خاصِ آنهاست که از نظر بسیاری از طراحان جهان بسیار اسرارآمیز و زیباست.
زنان قزاق از قدیم الایام از لباس سنتی خود با زیورآلات خاص استفاده می نمودند، آنها جلیقه ای بلند از جنس جیر روی پیراهن بلند که بیشتر از پارچه های کتان سفید است می پوشند، لباس های آنان نیز با نخ های رنگین ابریشمی و اغلب با رنگ قرمز شرابی سوزن دوزی می شود.
علاوه براین زنان و دختران قزاق گاه کلاهی خاص به جای روسری بر سر می نهند. این کلاه از جنس پارچه های نخی آهاردار و دارای تزئینات گلدوزی شده با رنگ های قرمز، نارنجی، آبی و سبز می باشد که به صورت گوش روی سر بسته می شود، قسمت جلوی کلاه را روی پیشانی می بندند و آن را از پشت سر گره می زنند.
جلیقه روی لباس نیز از جنس پارچه جیر است و آسترنخی دارد و با یراق های طلایی، آئینه و مروارید تزئین می شوند.
چکمه چرمی یا «تیک» نیز از اجزای لباس زنان قزاق بوده که در قدیم نقره کاری می شد.
نگاهی گذرا بر پیدایش موسیقی در جوامع بشری
استان گلستان مجموعه ای یک میلیون و 800 هزار نفری از اقوام و مذاهب مختلف ایرانی بوده که هر یک با آداب، رسوم و سنت های خود رنگین کمان زیبایی را تشکیل و در کمال آرامش و هم افزایی برای توسعه این استان زیبا تلاش می کنند.
این اقوام در زمینه تشکیل زندگی و ازدواج، جشن عروسی، آیین های دینی و مذهبی، مراسم سوگواری و عزا و حتی نوع پوشش آداب و سنت های مخصوص به خود را دارند که از گذشتگان و پیشینیان نسل به نسل انتقال یافته و به مردان و زنان امروزی رسیده است.
ترکمن ها از جمله اقوام ساکن در این استان شمالی کشور بوده که با جمعیتی در حدود یک سوم جمعیت گلستان بیشتر در شهرستان های گنبدکاووس، آق قلا، گمیشان، بندرترکمن و مراوه تپه زندگی می کنند.
یکی از آداب قوم ترکمن که سعی می شود در این مطلب به صورت خلاصه به آن پرداخته شود مراسم عروسی بوده که همچون دیگر اقوام ایرانی مراحل مختلفی از خواستگاری، نامزدی، عقد و جشن عروسی دارد.
* ثوزآتماق
در این مرحله، پسری، دختری را برای زندگی مشترک خود می پسندد و بعد دختر و خانواده او تحقیق می کند و در ادامه چند تن از بانوان فامیل نزدیک پسر که بیشتر مادر، خواهر، عمه و یا خاله او هستند به خانه خانواده دختر می روند.
سرگروه خواستگار در خانه خانواده دختر پس از پذیرایی شدن ،می گویند که ‘گلمه دیکدن خبر آل دییپ دیرلار’ خوب، بفرمایید، چه خبر؟ و صاحب خانه با شنیدن خبر خواستگاری با خنده می گوید: ‘اگر خدا قسمت کند، انشاءالله، اما اجازه بدهید ما هم تحقیق کنیم’ و برای برای جواب دادن فرصت می خواهد.
* ثوزآلماق
بعد از اولین مرحله خانواده دختر کار تحقیق را شروع می کند، مدت این تحقیق ممکن است چند هفته یا چند ماه طول بکشد و نماینده خانواده پسر هر از چندگاهی نظر خانواده دختر را جویا می شود و سرانجام در صورت رسیدن به جواب مثبت به خانواده پسر مژده می دهد و می گوید: ‘ثوزیمی آلدیلار’ سخنم یعنی سخن خواستگاری پذیرفته شد.
اعلام قبولی از طرف خانواده دختر ‘ثوزآلماق’ گفته می شود و در این مرحله تاریخ آشنایی مقدماتی نیز تعیین می گردد.
* قاپی آچماق
در ادامه مرحله آشنایی مقدماتی مادر، خواهر زن، زن عمو ها و زن برادر های داماد با اعضای خانواده عروس است، خانواده داماد با شیرینی به خانواده پدری عروس می روند و پس از آشنا شدن تاریخ بله برون و نامزدی پسر و دختر مشخص می شود.
* دوزدادشماق
دوزدادشماق یعنی نان و نمک یکدیگر را خوردن و به عبارتی نمک گیر شدن بوده و به عبارتی مرحله مقدماتی نامزدی بوده که بدون حضور دختر و پس برگزار می شود.
در این مرحله فقط زن های دو خانواده شرکت دارند و طرف داماد هدایایی را که برای عروس آینده آورده است، تقدیم می کند.
این هدایا می تواند شامل یک تخته روسری ترکمنی به نام یایلیق، یک تخته روسری گلدار به نام چارقد، یک قواره پارچه پیراهنی، دو ظرف نان روغنی به نام های ‘قاتلاما و بشمه’ باشد.
خانواده دختر نیز بخشی از نان های روغنی را به عنوان تبرک بین حاضرین تقسیم می کند، این مراسم با کف زدن و شادی کردن همراه است و تاریخ مرحله نامزدی رسمی دختر و پسر نیز اعلام می شود.
* آداماق
در آداماق نیز بانوان دو خانواده شرکت داشته و بزرگتر خانواده داماد نخی باریک و سیاه و سفید را که به هم تابیده اند به گردن دختر می آویزد، این نخ را ‘آلاجایوپ’ گفته و نشانه یکی شدن دو شخصیت متضاد یعنی پسر و دختر است و نیز نشانه توافق آنها برای زندگی مشترک با حذف تضادهای رفتاری می باشد.
بعد از این مرحله دختر را ‘آداقلی’ یعنی دختری که نامزد دارد، می گویند.
* مال کثشمک
برای اجرای این مرحله، طرف داماد به طرف عروس خبر می دهد که در فلان روز یا فلان شب برای تعیین میزان مهریه با چند تن از نزدیکان خود که معمولا پدر یا برادر بزرگ او هستند، خواهند آمد.
خانواده عروس نیز چند تن از نزدیکان خود را خبر می دهد در این مجلس پس از پذیرایی با شیرینی و میوه از قصد و نیت مهمانان سوال می شود، آنها نیز قصد خود را آگاهی از میزان مهریه بیان می کنند.
در این مرحله دو طرف بر روی رقم مهریه صحبت کرده و سرانجام به وجه غالب در بین مردم رضایت می دهند، وجه مهریه در روز عروس کِشان و یا چند روز یا چند هفته قبل البته همراه با عقد رسمی به صورت نقد به خانواده عروس پرداخت می شود.
* قودابولماق
مرحله قودابولماق یا خنچه بردن و مرحله دوم نامزدی گفته می شود که براساس آن یک یا چند روز و گاهی چند هفته قبل از جشن عروسی عده ای از زنان خانواده داماد با قرار قبلی برای اجرای مرحله دوم نامزدی به خانه پدر عروس آینده خود می روند و با این عمل قرابت سببی را صورتی رسمی تر می دهند.
در این روز خانواده داماد هدایایی به عروس و خانواده او اهدا می کنند که شامل دوازده عدد مجمه (سینی) بوده و در هریک چهار قرص نان قاتلاما است و به وسیله یکی از زنان فامیل حمل می شود.
همچنین چهار عدد کله قند، دؤش (قسمتی از گوشت سینه و راسته گوسفند است که به شکل مثلث از بدن گوسفند جدا می شود و معمولا به وسیله زن برادر داماد ) حمل می شود، گوشواره و گردن بند طلا (این هدیه معمولا به وسیله بزرگترین عروس خانواده داماد، تقدیم می شود)، ساعت مچی، و هدایایی از قبیل روسری، چارقد، کفش، پارچه پیراهنی و حلقه نامزدی اهدا می شود.
* اوربا یایراتماق
یک روز قبل از مراسم قودابولماق، مادر داماد جشن کوچکی با حضور زنان فامیل و همسایه ها ترتیب می دهد و از آن ها می خواهد تا او را در پختن نان روغنی قاتلاما یاری دهند، دراین جشن که آن را ‘اوربا یایراتماق’ می نامند، یکی آرد را الک می کند، یکی دیگ بزرگ چدنی را بار می گذارد، یکی آرد را خمیر می کند، یکی خمیر را به صورت ورقه های نازک و مدور در می آورد، یکی این ورقه ها را به صورت چند لایه روی هم می گذارد، یکی لابه لای ورقه های خمیر ، روغن می مالد و به عبارتی همه کمک کرده و خمیر را می پزند و در نهایت دوازده عدد قرص نان قاتلاما را برای بردن به خانه عروس، کنار می گذارند و تعدادی نیز بین زنان حاضر به عنوان تبرک تقسیم می شود.
* ثاغت بل لِ مک
‘ثاغت بل لِ مک’ مراسم مختصری است که در خانه پدری عروس برگزار می شود و در آن زنان دو خانواده که بیشتر مادر، خواهر، زن برادر عروس و زن برادر داماد هستند تاریخ و روز عروسی را تعیین می کنند و این روز حتما باید یکی از روزهای سعد باشد.
ترکمن های گلستان روزهای هر ماه قمری را که عدد آخر آن به 7 یا 9 ختم شود سعد می دانند که برای انجام اعمال نیکو در نظر گرفته می شود، این روزها را گثاغتلی گون’ می گویند.
* مرحله پیش برنامه
این بخش، رسمی جدید است و به پذیرایی دختر از دوستانش اطلاق می شود که حدود یک هفته قبل از عروسی انجام می شود.
* کارت نویسی
این بخش نیز پدیده تازه ای بوده و در این مرحله که معمولا 2 هفته قبل از جشن عروسی است داماد دوستان بسیار نزدیک خود را برای صرف شام دعوت می کند و بعد از صرف شام با همکاری مهمانان لیستی از اسامی کسانی که باید به عروسی دعوت شوند تهیه می شود و براساس آن کارت عروسی را می نویسند. این کارت ها، حدود یک هفته قبل از جشن عروسی توزیع می شود، در قدیم که صنعت چاپ وجود نداشت، کار دعوت حضوری بود.
*مُصایب
مصایب جوانی است هم سن داماد و نزدیکترین دوست او. در گذشته گفته می شود که مخارج شب عروسی که شامل پذیرایی از دوستان داماد است به عهده مصایب بوده و خانه پدری این دوست را به عنوان محل پذیرایی ‘مصایب جای’ می گفتند.
اما امروزه داماد راسا مخارج شب عروسی را عهده دار می شود و پذیرایی از دوستان را همراه با پذیرایی پدر و مادر خود از دوستان و آشنایان در خانه ی پدری برگزار می کند.
زمان این پذیرایی شب قبل از عروسی است، در این شب بعد از صرف شام کسانی که مایل به کمک نقدی باشند مبلغ مورد نظر خود را به نماینده داماد می پردازند و او هم نام کمک کنندگان و مبلغ کمک را در دفتری ثبت می کند تا داماد در آینده جبران کند، بزرگترها رأسا به پدر و مادر داماد تقدیم می کنند.
بعد از صرف شام و جمع آوری کمک مالی مراسم جشن و سرور آغاز می شود که با ساز و آواز همراه است، این مجلس تا نیمه های شب ادامه دارد و در ضمن آن ساعت عروس کشان را که معمولا ساعت 9 یا 10 روز بعد است به مهمانان اعلام می کنند تا کسانی که مایل هستند در کاروان عروس و عروس کشان شرکت کنند.
* ب وورچی
ب وورچی اصطلاحا به زنی می گویند که معتمد خانواده عروس و داماد بوده، وی در گوشه ی از آلا چیق ترکمنی یا اتاق می نشیند در حالی که صندوق چوبی پیش رو دارد و ضمن تحویل گرفتن هدایای مدعوین، متقابلا هدایایی تقدیم می کند.
* کُجه وه یا کجاوه
کجه وه در گذشته های دور اتاقکی بود از جنس پارچه های رنگین و معمولا چهل تکه که آن را بر روی شتر یا گاری نصب می کردند و از درون و برون می آراستند و از آن برای انتقال عروس به خاواده داماد استفاده می شد و از سقف آن زنگی از نوع جرس، شبیه ناقوس کلیسا می آویختند تا بر اثر حرکت شتر یا گاو به صدا در آید، صدای زنگ، بیانگر جشن و سرور و عروس کشان بود.
اما امروزه کجه وه اتومبیل های آخرین مدل است که به وسیله گل وگیاه و نوار های رنگین تزیین می شود و مرکب از دو دستگاه است یکی مخصوص عروس و دو تن از ینگه های (همراهان) او و دیگری مخصوص داماد و دوستانش است.
در این زمینه در کتاب نگاهی به فرهنگ مادی و معنوی ترکمن ها از ‘گنبد دردی اعظمی راد’ آمده است: آن زمان که کجاوه بر روی شتر بوده و عروس را به خانه داماد می آورند، یکی از خواهران داماد یا نزدیکترین زن به داماد با صدای بلند می خواند:
اؤل گلیان کجه وه اوون ثب دیدیم اجه مه
بارینگ آیدینگ دیدأمه قاراشثین گله جه مه
ترجمه: آن چه می آید کجه وه است. به مادرم گفتم: به کجه وه آرد بپاش.( آرد پاشیدن به کجه وه نشانه آرزو برای سپید بختی است.)
به برادرم بگویید: منتظر گلجه باش.
و خواهر دیگری می خواند:
آق مایانینگ آغرامنی یؤل گؤتارر ان شاءالله
اؤز دوغانمینگ نازینی قیزگؤتأرر ان شاءالله
ناز شتر سفید را که به آن کجه وه بسته اند، جاده تحمل می کند.
و ناز برادرم را عروس خانم، ان شاءالله
* عروس کشان
در این روز، دوستان و آشنایانی که مایل به شرکت درکاروان عروس کشان هستند در ساعت مقرر در محل خانه داماد حاضر می شوند و هر یک وسیله خاص خود را دارند.
در این روز پارچه های روسری مانند یا حوله، به هر یک از شرکت کنندگان در کاروان عروس تقدیم می شود ( هم از طرف خانواده داماد در شروع حرکت کاروان به سوی خانه عروس و هم از طرف خانواده عروس در زمان انتقال عروس به خانه داماد).
این کاروان مرکب از دو بخش شامل کاروان داماد مرکب از جوان ها، زن ها، دخترها و کاروان آق سقال ها یا ریش سفیدها می باشد.
کاروان ریش سفیدها حدود نیم ساعت قبل از کاروان داماد به عزم خانه پدری عروس حرکت می کند در حالی که یکی از ریش سفیدها مبلغ مهریه را که در مراسم ‘مال کثشمک’ توافق شده است در کیفی قرار داده تا به خانواده عروس، تقدیم کند، ریش سفیدهای طرف عروس از این گروه استقبال می کنند و آنها را بر سر سفره ای می نشانند که برروی آن انواع میوه و شیرینی است.
در این مرحله ریش سفیدخانواده عروس مبلغ جزئی از مهریه را به ریش سفید طرف داماد بر می گرداند تا بین کاروان ریش سفید ها، تقسیم شود.
بعد از مقدمات فوق اجازه انتقال عروس از خانه پدری به خانه داماد داده می شود و همگی مبارک باد می گویند و آخوند حاضر در مجلس برای خوش یمن شدن این وصلت آیاتی را از قرآن کریم تلاوت می کند، در این هنگام کاروان داماد هلهله کنان ورود خود را اعلام می کند و حامل هدایایی به خانواده عروس نیز است.
*آیاقدان آلماق
در گذشته وقتی زنان همراه کاروان داماد به خانه عروس رسیدند، زنان طرف عروس با گرفتن پای زنانی که حامل هدایا هستند جنگی مصلحتی بر پا می کردند که در اصطلاح ‘آیاقدان آلماق’ خوانده می شود و با شادی و هلهله همراه بود اما امروزه این مراسم در کمتر عروس دیده می شود.
* کجه وه کؤیمز
در کشاکش مراسم آیاقدان آلماق زنی با بسته های شیرینی وارد می شود، به این بسته ها ‘کجه وه کؤیمز’ می گویند و بیانگر این مفهوم است که عروس خانم از این وصلت راضی بوده و پشیمان نخواهد شد، در نتیجه هر دو طرف از جنگ مصلحتی دست می کشند.
بعد از این مرحله، هدایای طرف داماد و بقچه های رسیده بررسی می شود، آنگاه خانواده عروس نیز معادل همان بقچه ها (از نظر تعداد) و محتویات آنها، به بقچه های داماد اضافه می کند که در نهایت با خود عروس و همراه با جهیزیه او، به خانه داماد حمل می شود، بعد از این مراسم، از میهمانان با چکدرمه (غذای سنتی ترکمنی) پذیرایی می شود.
* دالاشماق
بعد از مراسم پذیرایی و رخصت ریش سفیدها نوبت به عروس کشان می رسد تا عروس را به خانه داماد منتقل کنند، در این مراسم، یکی از زن های طرف داماد (زن برادر او) به جانب عروس می رود، در حالی که یک قواره چاشو، چادر شبی ابریشمین یا قرمز مجلل به دست دارد و مجادله ای لفظی و مصلحتی بین او و یکی از زنان طرف عروس روی می دهد و در پایان این مجادله ساختگی نیز مثل مراسم دیگر با شادی و هلهله به پایان می رسد پس از آن طرف داماد چاشو یا دون را بر سر عروس خانم می اندازد که نشانه پیروزی بر طرف عروس است.
و در ادامه به مادر عروس گفته می شود که اکنون وقت آن است که با دخترت خداحافظی کنی و مادر رو به دخترش می گوید: دخترم خداحافظ، خوشبخت باشی، قدمت در خانه جدید مبارک.
بعد از خداحافظی مادر با دختر، نزدیکترین زن به عروس (خواهر یا زن برادر او ) راه را بر زنان طرف داماد می بندد و می گوید: خلعت من کو؟ و با گرفتن هدیه ای (یک قواره پارچه پیراهنی) اجازه خروج می دهد، اما در مقابل کجه وه، یکی از برادران عروس منتظر است، او نیز با گرفتن هدیه ای ،اجازه می دهد که کجه وه و کاروان همراه آن، بی هیچ مانعی حرکت کند.
* اوون ثپمک
وقتی که کاروان عروس به خانه داماد رسید، مادر داماد با کاسه ای آرد آن را متبرک می کند که نشانه سفیدبختی و برکت بوده و این مرحله را اوون ثپمک می گویند.
* پول ثچمک
پس از مراسم اوون ثپمک نزدیکان داماد بر سر عروس پول، نقل و نبات، می ریزند و گروهی نیز که معمولا مرد و از اقوام و دوستان نزدیک هستند بر یک بلندی می روند و چیزی را در اندازه توپ تنیس در بین جمعیت حاضر در صحنه می اندازند و به آورنده شیء پرتاب شده، مبلغی پول که قبلا اعلام شده می دهند.
در عروسی های امروزی این بخش کمتر دیده می شود.
* کُشتی – گورشمک
از مراسم دیگر عروسی که در گذشته های دور رسم بود کُشتی است که به آن گورشمک می گویند.
در مراسم کشتی شخصی که زانوی رقیب یا کتف او را به خاک برساند، برنده مسابقه است و از دست ریش سفیدان محل، جایزه می گیرد. به این جایزه ‘بایراق’ گفته می شود.
* اسب دوانی
یکی دیگر از مراسم دیدنی در عروسی ترکمن ها، اسب دوانی است که در گذشته های دور معمول بود و امروزه خیلی به ندرت، آن هم در روستاها و در سطحی ابتدایی برگزار می شود.
* قاپی ثاقلاماق
‘قاپی یا قاپو ‘به معنی در و ‘ثاقلاماق’ به معنی حراست و نگهبانی است، در طول زمانی که مراسم پول ثچمک ادامه دارد، عروس را به اتاقی می برند که به عنوان حجله در نظر گرفته شده است. این اتاق یا ‘اوره گی (حجله) » می گویند و قبل از آمدن عروس، چند زن جوان از خانواده داماد در آن حور دارند و این زن ها تا زمانی که مبلغی را از ینگه های (همراهان) عروس نگیرند. اجازه ورود به آنها نمی دهند، این عمل آنها را قاپی ثاقلاماق می گویند.
ینگه های عروس در گذشته حداکثر 4 نفر بودند اما امروزه تعداد آنها را تا 10 یا بیشتر افزایش داده اند.
* قیچی زدن
در اتاق کناری نیز عاقد و گروهی از ریش سفیدهای طرف داماد نشسته اند تا خطبه های عقد به وسیله روحانی محل جاری شود، در طول مدتی که مراسم عقد در جریان است هیچ کس حق ندارد به دیوار این اتاق و حجله گاه تکیه کند، این مراسم با قیچی زدن 4 نفر در چهار گوشه اتاق همراه و معنی دست و زبان بدخواهان بریده باد، است.
*وکیل
اعلام رضایت عروس و داماد برای انجام مراسم عقد در حضور عاقد صورت نمی گیرد بلکه برای هر یک نماینده ای تعیین می شود که معتمد هر دو خانواده است، این معتمد را وکیل می گویند.
پس از اینکه که وکیل ها به حاضرین و ریش سفیدان معرفی شدند روحانی محل که وظیفه عقد دختر و پسر را به عهده دارد از وکیل عروس می پرسد:
– شما در این محل چه کاری دارید؟
وکیل عروس با اشاره به وکیل داماد می گوید:
– از این آقا طلب دارم و باید هم اکنون طلب خود را بگیرم.
وکیل داماد با عصبانیتی ساختگی می گوید:
– من به شما بدهکار نیستم.
سپس مجادله ای لفظی بین آن دو در می گیرد و سر انجام با وساطت ریش سفیدها و تعارف شیرینی این دعوای ساختگی فیصله می یابد و صیغه عقد جاری می شود پس از آن حاضرین از آبی می نوشند که با جاری شدن صیغه نکاح متبرک شده است و اصطلاحا ‘نکا ثو’می گویند.
هر چند امروزه با توجه به اینکه عقد دختر و پسر در دفاتر ازدواج انجام می شود در همان جا نیز صیغه عقد جاری می شود و مراسم قیچی زنی کمتر در عروسی ها انجام می شود.
*الدش دیرمک
در اولین روز ورود عروس و بعد از پایان مراسم عقد در حضور جمعی از زنان دو طرف دست عروس را در دست داماد می گذارند در ضمن این مراسم، زنی از نزدیکان داماد اشعاری را با صدای بلند و آهنگین می خواند که متضمن مسئولیت های دو طرف (عروس و داماد) در زندگی مشترک است.
از جمله خطاب به داماد خوانده می شود:
آلاجا کوینگ گیدرمه آرپا چورک ایدیرمه
توینیق لا، دپدیرمه آغیزلا، قاپدیرمه
دیه باشی، ایت دیرمه چوپرک یونگی دیت دیرمه
یعنی: پیراهن وصله دار نپوشان، نان جوین مخوران، مگذار که به آسیبی برسانند یا درشتی کنند، مگذار که شتربانی کند یا ریسنده ی پشم نامرغوب شود.
و نیز خطاب به عروس خوانده می شود:
اوینگدن گلثه قاپارثینگ ایزنیگدن گلثه دپرئینگ
آشینگ کان دن بیشرگین قازان زوردن دوشیرگین
یعنی با دشمن رو در رو مبارزه کن و به آدم های دو رو – که از پشت خنجر می زنند – قاطعانه پاسخ بده. در پختن غذا خسیس نباش بلکه همیشه دیگ را از مواد غذایی پرکن.
* اوجه آش
بعد از الدش دیرمک، مراسم اوجه آش برگزار می شود و آن صرف چکدرمه غذای سنتی ترکمن است که با برنج و گردن گوسفند تهیه می شود و مخصوص عروس و داماد است.
در پایان این مراسم عروس و داماد مبلغی پول در داخل ظرف می گذارند که به عنوان هدیه برای آشپز باشی است.
هر چند در برخی طوایف قلب گوسفند می پزند که وظیفه پختن آن را زن برادر داماد به عهده دارد و آن را از وسط به دو قسمت تقسیم کرده و نصفی را به داماد و نصف دیگر را به عروس می دهند تا صرف کنند و عروس و داماد پس از صرف آن هدیه ای را به زن برادر داماد می دهند.
* قایتارما
فردای مراسم عروسی طبق سنتی قدیمی عروس را به خانه پدری باز می گردانند که به آن قارینارما می گویند، گفته می شود این بازگشت و ماندن در خانه پدر در گذشته های دور گاهی تا 2 سال طول می کشید، اما امروزه تقریبا این مراسم به بوته فراموشی سپرده شده است.
از جمله ویژگیهای رسومات ترکمن ها استفاده از پارچه های بسیار زیبا و رنگارنگ بویژه در مراسم های جشن و عروسی است.