عروسی ترکمن ها پر از رمز و راز است، مانند لباسهای صدرنگ و هزار نقششان. آنچه امروز در میان مردم ترکمن خراسان شمالی جریان دارد، نسل به نسل و سینه به سینه نقل شده است. اگرچه تفاوتهایی با گذشته پدید آمده است، اما هنوز هم اصالت دارد. اهمیت مراسم ازدواج برای مردمان ترکمن، از جهات گوناگونی است و یکی از این جنبههای مهم، وجه اقتصادی و اعتبار عشیرهای آن است. ترکمنها ازدواج و فرزندآوری را مایۀ افزوده شدن به قدرت خانواده و طایفه میدانند و رشد جمعیت برایشان اهمیت دارد. در این گزارش نگاهی داریم به گوشههایی از رسومات مرتبط با مراسم ازدواج در میان مردمان قوم ترکمن ساکن در خطه راز و جرگلان
یکی از ویژگیهای پوشاک زنان ترکمن استفاده از کلاههایی است که جلوه خاصی به پوشش آنها میدهد. انواع مختلف کلاه با شکلها و رنگهای مختلف توسط زنان و دختران ترکمن استفاده میشود که هر کدام موارد استفاده و معنی خاصی دارد.
بوروک یا کلاه دخترانه، عرقچین حاشیهدوزی شدهای است که معمولاً با پولکهای رنگی و نقره سوزندوزی میشود و دختران تا قبل از ازدواج از آن استفاده میکنند. دختر ترکمن دو یا سه روز پس از عروسی، بوروک را به خانه پدر خود بر میگرداند و اگر خواهر کوچکتری داشته باشد، به او داده میشود. استفاده از بوروک سنتی بسیار قدیمی و خاص ترکمانان چادرنشین است و امروزه نیز ترکمنهای ایران و ترکمنستان آن را رعایت میکنند.
آلادنگی یا آلناقی نوعی از کلاه است که آن را زیر روسری یا چارقد میگذارند تا محکم و ثابت روی سر نگه داشته شود. هنگامی که دختران ازدواج میکنند، بوروک را از سر برداشته و طی مراسم خاصی آلادنگی را بر سر میگذارند که نشانه شوهردار بودن صاحب آن است. آلادنگی در زمانهای گذشته با پارچههای قرمز و گلدار ساخته میشد ولی امروزه نوع آماده آن که در مغازهها عرضه میشود از حلقهای با جنس موکت ساخته شده که به دور آن پارچهای ساده کشیدهاند.
کلاه دیگری با نام آنق، سربند طوایف تکه است که با پارچه زرین و طرحهای نقشدار آراسته میشود و گاهی تمام سطح کلاه با انواع زیورهای آویزدار پوشانده میشود. این کلاه که ابتدا ارتفاع زیادی دارد با گذشت زمان و رسیدن زنان به میانسالی، هر سال به اندازه دو بند انگشت از بلندی آن کاسته میشود و زمانی که این کلاه کوتاه شد به آن "تبرّک" گفته میشود.
نوع دیگری از پوشش سر که میان زنان ترکمن خراسان شمالی رواج داشته و امروزه در حال فراموشی است" تخیه" نام دارد. تخیه کلاهی گرد و ابریشمی است که تمام سطح آن با الیاف رنگی ابریشم و رنگآمیزی شاد و چشمنواز سوزندوزی شده و ظرافت، سبکی و چند لایه بودن آن باعث میشود نور آفتاب و سرما از آن عبور نکند. این کلاه در زمانهای گذشته انواع متفاوتی داشته که با انواع نقش و نگار در طرح و سبکهای مختلف تهیه میشده اما به علت کمتوجهی مردم منسوخ شده است. این کلاه گرد دولایه از جنس ابریشم بوده و از نخ ابریشم نیز برای دوخت آن استفاده میشده در طول تاریخ مورد استفاده قوم ترکمن قرار میگرفت اما در چند دهه اخیر کمتر به آن توجه شده است.
طرح و نقشهایی که روی کلاه دختران و زنان ترکمن استفاده میشود برگرفته از آداب و رسوم، باورها و اعتقادات اقوام ترکمن است. طرحهای مارپیچی یا امواج دریا، هفت و هشت، گلهای هشت پر، پروانهای و... در کنار اشکال هندسی مانند دایره، لوزی، مثلث، مستطیل و خطوط عمودی و افقی مورد استفاده قرار میگیرد. علاوه بر این زیورآلاتی با نام قپه و شلپه نیز در تزئین کلاه استفاده میشود که زیوری دست ساز از جنس نقره یا فلزات دیگر است. قپه روی کلاه را میپوشاند و شلپه به صورت رشتهای زنجیری در جلوی پیشانی به لبه کلاه متصل میشود.
انتهای پیام/
اصل مقاله
سیری در پوشاک زنان ایران زمین
این شماره: پوشاک زنان ترکمن
زنان ترکمن، پوشاک زیبایی دارند که از لحاظ برش ساده؛ اما چشمگیر است. آنان مهارت خاصی در زمینهی هنرهای قالیبافی، ابریشمبافی، سوزن دوزی، نواربافی، قیطانبافی و جاجیم بافی داشته و در مناطق روستایی، بیشتر کاموابافی، پوستیندوزی، سکه دوزی و حصیربافی در بین زنان ترکمن رایج است. پوشاک زنان ترکمن، مملو از نماد و نشانههایی است که به آن منطقه و ساکنان آن اختصاص دارد و با نشانههایی که در ذهن بیننده میگذارند، تصویر روشنی از هویت خویش برمیانگیزند. پوشاک هر گروه و منطقه ای با زبان رمزآمیز خود با مردم سخن می گوید و پیامی روشن، به ذهن تماشاگر متبادر میکند. پوشاک زنان ترکمن بسیار متنوع است و این تنوع، فلسفه ی خاصی دارد که با دورههای سنی آنان مرتبط است.
در کل، لباس زنان ترکمن را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:
- لباس منزل؛ بسته به سن افراد، شکل آن تغییر میکند.
- لباس کار؛ هنگام پختن نان و در حین انجام کارهای کشاورزی استفاده میشود.
- لباس شهر؛ هنگام خروج از منزل و برای خرید از بازار پوشیده می شود.
- لباس تشریفات؛ هنگام شرکت در مراسم، جشن ها و اعیاد بر تن می شود.
سرپوشها
کلاه زنان ترکمن به شکل استوانه و بهنسبت بلند است. روی کلاه را اغلب از پارچهی ساده و ابریشمی، به رنگ قرمز، با دنبالهی چیندار و بلند میپوشانند و آن را اغلب با زیورهای نقرهای و زری تزئین میکنند. در مواقع عروسی از نیمتاج استفاده میکنند. زنان ترکمن گیسوان خود را پس از بافتن، در میان گیسوبندهای نقرهای میگذارند.
بؤروک یا عرقچین: به دختران ترکمنی که از این کلاهها و بوروکها استفاده میکنند، «بوروکلی قیز» میگویند. «از نوع سادهی آن، پسرها و مردها، موقع خواندن نماز استفاده میکنند. بوروک از جنس پارچه است و دختران آن را سوزندوزی میکنند و نقشهای مختلف دارد (اعظمیراد، 1382، 130).»
آلادنگی/ آلناقی: آلادنگی را زیر روسری یا چارقد میگذارند تا آن را در سر محکم و ثابت نگهدارد و نشانه ی شوهرداربودن صاحب آن است. «هنگامی که دختران ازدواج میکنند، عرق چین را از سر برداشته و طی مراسم خاصی - بهظاهر پس از چند بار امتناع از گذاشتن آن - با اصرار مادرشوهر پیشانیبند را بر سر میگذارند که در نزد طوایف و قبایل گوناگون ترکمن، به نام های مختلفی چون: «آنق»، «آلین دانگی»، «آل دانقی»، «آلانگی»، «توپبی»، «هاساوا»، «هازاوا» و «هازابا» شهرت دارد (محمدی، 1388، 80).» در واقع دختر ترکمن، زمانی که ازدواج میکند، به جای بؤروک یا کلاه دخترانه، از پیشانیبند استفاده میکند که قرمزرنگ و نشانهی شادی است. «آلادنگی» در گذشته از پارچههای قرمز و گلدار انتخاب می شد؛ ولی امروزه نوع آماده ی آن - تهیهشده از حلقهای به جنس موکت که به دور آن پارچه ای ساده کشیدهاند- در مغازهها عرضه میشود.
این پیشانیبند با سربند (یغلیق) ابریشمی، با نقوش چهارگوش که نقش یاشماق (روبنده) را برای نشاندادن احترام به مردان بزرگتر ایفا میکند، آراسته میشود. در گذشته، این سربند، زیر پیشانیبندی که در پشت با دنباله های آویزان گره میخورد، پوشیده میشد. زنان برای بیرون رفتن از منزل، سربند را با شال بزرگی - که در گذشته از ابریشم بوده و حالا از چیت گلدار با یک ریشهی بلند مَکرَمهدوزی است - میپوشانند.
دخترها عرقچین حاشیهدوزیشده ای (بُرک، تخیه) را با همان لباس و زیرشلواری میپوشند. روی این کلاه را - بنا به محل استفاده از آن – با زیورهای نقرهای و زری فراوانی میپوشانند. گاهی در مواقع عروسی، نیمتاجی مزین به جواهر، روی آن نصب میکنند. فلسفهی استفاده از این نوع کلاههای بلند زنانه را در راز و رمز روزهای نبرد و جنگ باید جستوجو کرد.
پیشانی بند، آنق: سربند طوایف تکه، با پارچه ی زرین و طرحهای نقشدارِ مواج، پوشیده و آراستهشده و عقیقهای جگریرنگ به آن وصل میشود. سربندهای یموت بهلحاظ طرح قویتر است و در میان طوایف تکه، با لوزیها و هلالهای کوچک زراندود، تزیین میشود. گاهی از انواع زیورهای آویزهدار روی آن استفاده میشود؛ طوری که سطح کلاه را کامل میپوشاند و به صاحب آن ابهتی میدهد. آنها گیسوان بافتهی خود را از میان گیسوبندهای نقرهای عبور میدهند و زیورهای مجلل و خوشساختی را به کلاه متصل و از دو طرف چهرهی خود آویزان میکنند. بهتدریج، در زنان میان سال - هر سال به اندازهی دو بندانگشت - از بلندی آن کاسته میشود. وقتی کوتاه شد به آن «تبرّک» میگویند. پیشانیبند زن در این مرحله به رنگ سیاه درمیآید که علامت مجرببودن است. در دوران پیری نیز به رنگ سفید درمیآید که نشانهی عاقلبودن است.
چاشو: در بین برخی از زن های ترکمن، بهویژه زنان طایفهی یُموت، چارقدی به نام «چشو» یا «چاشو» رواج دارد. چاشو نوعی روسری ویژه و گرانقیمت ترکمنی است که عروس باید قبل از سوارشدن به ماشین یا مرکب عروسی آن را بر سر بگذارد. چاشو در بین زنان ترکمن، حکم چادر را در بین زنان فارس دارد.
یاشماق (یالق): زنان ترکمن - بنا به رسم قومی خویش - چانهی خود را از دیگران میپوشانند و حتی اجازه نمیدهند کسی گردی کامل صورتشان را ببیند و یکی از دلایلی که از چارقدهای بزرگ استفاده میکنند، همین است. «پس از اینکه شال را به سر انداختند، ابتدا سمت راست را با دست چپ نگهمیدارند و با دست راست، طرف دیگر را - طوری که از روی بینی و دهان عبور کند- به طرف پشتِ سر برده و دور سر تابانده و لابهلای تابهای زیرین محکم میکنند. این طریقهی بستن شال را به لفظ محلی یشماق میگویند (امیدی، 1382، 23).» یشماق یک روسری نازک، منقوش و چهارگوشِ ترکمنی است که گاه زمینه ای ساده با حاشیه هایی سوزن دوزیشده دارد و گاه زمینه ای مشکی با نقش های درشت زرد و نارنجیرنگ دارد.
زنان ترکمن از گوشهی این روسری، اغلب به صورت نقاب برای پوشاندن دهان و روگرفتن استفاده میکنند. نوعی از یشماق به نام «قیقاچ» در بین ترکمنها مرسوم است که بهصورت نقاب استفاده میشود و علامت حرفنزدن با غیر است؛ زیرا صدای نوعروسِ ترکمن، حداقل تا زمانی که بچهدار نشده، نباید شنیده شود. در واقع، عروس ترکمن با این نقاب یا دستمال (یشماق)، علاوه بر این که صورت خود را از نامحرم میپوشاند، به احترام کهنسالان، بهویژه از پدرشوهر و اقوام طرف شوهرش روگرفته و در حضور آنها حتی صحبت نمیکند. پدرشوهر معمولاً پس از پانزدهسال به پاس اینکه عروسش حرمت او را نگهداشته، جشنی برپا داشته و هدیه ای به نام «رونما» به عروس خود میدهد و پس از آن، عروس میتواند با اجازهی آنها نقاب از چهره بردارد.
چارقد: زنان ترکمن زمانی که بخواهند به شهر، میهمانی یا عروسی بروند، علاوه بر یالق و آلدانگی از شال ها، روسری ها و سراندازهای بزرگ و گرانقیمتی به نام چارقد استفاده میکنند. چارقد، روسری منقش به طرحها و رنگهای متنوع و گرانقیمتی است که ریشههای کناری آن را «پورچیک» مینامند و معمولاً بیرون از خانه استفاده میکنند؛ طوری که آلادنگی زیرِ آن است.
تنپوشها
تنپوش زنانهی اصلی، پیراهنی است که در گذشته از ابریشم بود؛ ولی اکنون با الیاف مصنوعی تولید میشود. پیراهن بانوان ترکمن، برشی ساده دارد. رنگ پارچهی پیراهن را اغلب از رنگهای زرشکی، بنفش، قرمز و گلدار انتخاب میکنند. پیراهن از بالا به پایین به تدریج فراخ شده است. روی پیراهنها با گلِ یقه و غیره تزیین میشوند.
کُؤینِک: پیراهنی که زنان ترکمن میپوشند، پیراهنی چهارفصل است که فرمی بسیار ساده دارد. نکتهی قابلتوجه این است که در گذشته، پارچهی پیراهن را زنان خود میبافتند و الیافی را که برای بافت این پارچه نیاز بود - که معمولاً از جنس ابریشم بود - خودشان با پرورش پیلهی کرمابریشم تهیه میکردند. «پیراهن زنان ترکمن سه قسمت اصلی دارد که شامل «ینگ» یا آستین، «یان» یا پهلو و «آشیری» یا دامن است و روی آن نیز، کمربند یا شال بسته میشود (اعظمیراد، 1382، 125).» آستین پیراهنهای زنانه، راسته و بلند است و با اُریب کمی به سوی مچ تنگ میشود. قد این پیراهن تا قوزک پا است، تا جایی که سوزندوزی پایین شلوار از زیر آن بهطور کامل دیده میشود. اغلب دور مچ، یقه و چاک را با نوار ابریشمی سوزندوزی و دستدوزی شده به نام «مداخل» زینت میدهند (محمدی، 1388، 58).» زنان ترکمن، پیراهنهای ابریشمین میپوشیدند که اغلب به رنگ قرمزِ تمشکی و گاهی جلوهای تابان داشت و «قیرمیز کؤینک» نام داشت. در این پیراهن، از نوارهای پارچهای باریک برای محکمکردن دوخت استفاده میشد که تکههای مثلثشکلی را در میان تکههایمستطیلشکل دامن لباس جای میدادند که تنپوش پرچینی - که در قسمت پایین گشاد میشد – دوخته میشد؛ به بیان دیگر، دامنِ لباس، از زیر بغل تا پایین (در پهلو) به تدریج گشاد میشد. سرآستینها و چاکِ یقه که برای شیردادن، به اندازهی کافی باز بود، سوزندوزی میشد. رنگهای شاد، برای زنان جوان و تازهعروسان بود و هنگامی که به حدود 35سالگی میرسیدند، پیراهنهایی با گلهای تیره میپوشیدند.
قبا: قبا یا خلعتِ رویی زنان ترکمن، در هر سنوسالی، کت یا روپوش آستیندار، جلوباز و گشادی است که پشتی یکتخته دارد و روی پیراهن پوشیده میشود. زنان، جلوی قبا را با تسمهی باریکی - که در خانه میبافند- میبندند و برخلاف مردان، از شال برای بستن کمر و بههمرساندن جلوی قبا استفاده نمیکنند. قبا، دومین جزء لباس زنانِ ترکمن است که معمولاً به رنگ قرمز، نیلی و سیاه است.
چکمن: نوع پشمی قبایِ زنان ترکمن، چکمن نامیده میشود. این پوشش ترکمنی، با توجه به نوع پشمی که در بافت آن بهکار می رفته، انواع مختلفی داشته است که به «اینچه چکمن» و «یوغین چکمن» تقسیم میشود.
شلوار (بالاق): شلوار زنان ترکمن از بخشهای زیر تشکیل میشود. قسمت بالای زانو، پارچهای ساده و با دوختی گشاد است. پایین زانو به سمت مچ پا باریک میشود و بخش باریک آن - حداقل به طول دهسانتیمتر- سوزندوزی میشود. این بخش، بهطور معمول مچ پا را میپوشاند. در لبه ی شلوار که با مچ پا در تماس است، نوار سیاهی میدوزند به پهنای یک تا یکونیمسانتیمتر که «بالاق یوپ» نام دارد.
قوشاق (کمربند): زنان ترکمن، کمربندی به نام قوشاق دور کمر می بندند که از جنس ابریشم است. قوشاق، کمربندی از پارچه است که هنگام بارداری دور کمر می بستند. از قوشاق، مردان نیز برای کار در مزارع یا در میدانهای کُشتی، برای تمرکز نیرو در مقابل حریف استفاده می کردند (اعظمیراد، 1382، 127).» این کمربند، کاربردهای فراوانی داشته، از جمله این که باعث می شد قد پیراهن کوتاه تر شود و در هنگام کار دستوپاگیر نباشد. همچنین از نظر بهداشتی برای کمر و شکم مفید بود؛ طوری که در زمان آبستنی یا در سنین بالاتر، شال سیاهرنگی را که گاه بلندی آن تا سهمتر میرسید دور کمر میبستند. نوع دیگری از کمربند که به کمر نوعروسان ترکمن میبستند، شال سبزرنگی است که برای حفظ عروس از چشمزخم، دور کمرش بسته میشده است.
شاوِت (چاوِت): این بالاپوشِ زیبا «نوعی قبا و جلیقهی بسیارتنگ، آستینکوتاه و جلوباز است که در میهمانیها و جشنها پوشیده میشود. در قسمت جلو، دور یقه، دور حلقهی آستین و چاک طرفین آن، سوزن دوزی، رودوزی و دستدوزی هایی انجام می شود. دختران ترکمن برای دوران عروسشدنشان به تناسب ذوق، موقعیت اجتماعی و وضع مالی خود، زیورآلات و آویزهایی از سکه و پولکهای نقرهای را روی آن میدوزند و آن را مانند یک بالاپوش روی پیراهن خود بهتن میکنند. در گذشته، جنس این زیورآلات بسته به سطح اقتصادی خانواده، از طلا یا نقره بود. در لباس های ابریشمی، برای آنکه تکهی زیربغل در اثر عرقکردن ضایع نشود، مرغکی بین آستین و پیراهن میدوختند و گاهی آن را عوض میکردند و به همهی لباس آسیبی نمی رسید (امیدی، 1382، 191).»
کُرتِه: «روپوش بلند زنان ترکمن و نوعی روسری و پوشش زمستانی بهنسبت ضخیم با سوزن دوزیهای زیاد است که ظاهری شبیه کت دارد و زنان تیرههای ترکمن، در جشنها، اعیاد و مراسم تشریفاتیشان، آن را برای پوشش نهایی بر سر میاندازند (محمدی، 1388، 63).» کرته، کاربرد چادر را برای زنان ترکمن دارد؛ طوری که قسمت سرشانهی این کت را روی سر خود میاندازند. این پوشش از پارچه های کتان و گاهی از پارچه های ابریشمی تیره یا سرخرنگ تهیه میشود و در محل آستین ها، دو دنبالهی بلند دارد که «ینگ» نامیده می شود.
چَرپی (سِرپی): روپوش کوتاه زنان ترکمن با آستینهای بدون کاربرد است که سوزن دوزی های زیبا و ظریفی دارد و بهطور معمول، در جشنها، میهمانیها و مراسم تشریفاتی و برای پوشاندن عروس بهکار میرود. این پوشش بخشی از پوشش نهایی سرِ زنان ترکمن است و فرق آن با کرته، این است که تمام سطح آن سوزندوزی میشود. این پوشش با توجه به سن و موقعیت زنان دارای رنگ و سوزندوزیهای مختلفی است.
چارُود، جُبه: نوعی پوشش و روپوش زمستانی زنانه است که هنگام رفتن به میهمانی، از آن استفاده میکنند. «این پوشش، شبیه پالتوی زنانه است که از پارچه ی مخمل با رنگهای شاد و تند، مانند سبز، قرمز و آبی دوخته میشود و دور آستینها، پایین دامن و گاه دور یقه و جلوی آن، سوزندوزیهای زیبایی دیده میشود. زنان منطقهی گوکلان به این پوشش آستر گلداری اضافه میکردند و آستینهای آن را نیز کوتاه گرفته و بر دامن و قسمت پایین آن نیز سکه میدوختند (معطوفی، 1383، 2298).»
جوراب، آیاققاب: در گذشته، زنان ترکمن در تابستانها اغلب پابرهنه بودند و در زمستانها نیز جورابهای پشمی و ابریشمی دستباف رنگارنگ و گرانبهایی برای خود و مردانشان میبافتند. در حال حاضر، زنان ترکمن از جورابهای موجود در بازار استفاده میکنند.
کفش، کش: «با وجود اینکه در گذشته، پابرهنه راهرفتن در میان زنان ترکمن بسیار رایج بوده است، از چندین نوع پاپوش برای پوشش پاهایشان استفاده میکردند که یک نوع آن، کفش لاستیکیِ مشکیرنگی بود که از روسیه وارد میشد. نوع دیگر کفشهای زنان ترکمن، «اوک جِلیکِش» نام داشت. این کفش، کفشی ساده و پاشنهدار بود. رویهای بلند و پاشنهای حدود سهسانتیمتر داشت و در جشنها و میهمانیها پوشیده میشد (محمدی، 1388، 65).» جنس آن نیز از چرم خام بود و تزئیناتی مختصر داشت. معمولاً پشت این کفش، زبانهای دوخته میشود تا پوشیدن آن راحت باشد. نوع دیگر آن که از جاجرم می آمد، جنسی چرمی داشت و به کفش «گرمهای» معروف بود. پاپوش دیگری که بین زنان ترکمن رایج بود، «اِدیک» نام داشت که چکمهای با نوک برگشته و پاشنهای بلند بود و در رنگهای قرمز و زرد ساخته میشد. این چکمه هایِ ساقکوتاه را بیشتر زنان شوهردار میپوشیدند. نوع دیگر این کفش ها، «گالش» نام داشت.
کلام آخر
آنچه در پوشاک زنان ترکمن دیده میشود، این است که زنان روستایی و ده نشین، بهویژه زنان ایلات و عشایر ترکمن، بنا بر ذوق و روح زیباپسند خود و برای ایجاد تنوع و زیبایی در اقلیم های خشک و یکنواخت دشت ها و بیابانها یا سرزمین های سبز و خرم، برای تطابق خود با محیط در انتخاب شکل و رنگ پارچه، جامه هایی به رنگ های شاد و با ترکیب های زیبا و دلنواز انتخاب میکنند. برای ابراز و نمایش شکوه و ثروت خود جامههای فراخ فراوان روی هم میپوشند و نوارهای زرین و سیمین و سکههای پول روی آنها میدوزند. سوزندوزی لباسِ این زنان، بازتابی از باورهای مذهبی، اندیشههای ملی و سنتی، شیوههای زندگی، آداب اجتماعی و توان اقتصادی و نشاندهندهی فرهنگ و هنر آنان است؛ از این رو، تکیه بر غنای فرهنگی مردمان ترکمن، پاسداری از آن و شناخت ارزشهای پوششی بانوان ترکمن که جزء سرمایههای فرهنگی کشور هستند، بسیار مهم و شایان توجه است.
زنان ترکمن، پوشاک زیبایی دارند که از لحاظ برش ساده؛ اما چشم گیر است. آنان مهارت خاصی در زمینه ی هنرهای قالی بافی، ابریشم بافی، سوزن دوزی، نواربافی، قیطان بافی و جاجیم بافی داشته و در مناطق روستایی، بیش تر کاموابافی، پوستین دوزی، سکه دوزی و حصیربافی در بین زنان ترکمن رایج است. پوشاک زنان ترکمن، مملو از نماد و نشانه هایی است که به آن منطقه و ساکنان آن اختصاص دارد و با نشانه هایی که در ذهن بیننده می گذارند، تصویر روشنی از هویت خویش برمی انگیزند. پوشاک هر گروه و منطقه ای با زبان رمزآمیز خود با مردم سخن می گوید و پیامی روشن، به ذهن تماشاگر متبادر می کند. پوشاک زنان ترکمن بسیار متنوع است و این تنوع، فلسفه ی خاصی دارد که با دوره های سنی آنان مرتبط است.
در کل، لباس زنان ترکمن را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:
- لباس منزل؛ بسته به سن افراد، شکل آن تغییر می کند.
- لباس کار؛ هنگام پختن نان و در حین انجام کارهای کشاورزی استفاده می شود.
- لباس شهر؛ هنگام خروج از منزل و برای خرید از بازار پوشیده می شود.
- لباس تشریفات؛ هنگام شرکت در مراسم، جشن ها و اعیاد بر تن می شود.
سرپوش ها
کلاه زنان ترکمن به شکل استوانه و به نسبت بلند است. روی کلاه را اغلب از پارچه ی ساده و ابریشمی، به رنگ قرمز، با دنباله ی چین دار و بلند می پوشانند و آن را اغلب با زیورهای نقره ای و زری تزئین می کنند. در مواقع عروسی از نیم تاج استفاده می کنند. زنان ترکمن گیسوان خود را پس از بافتن، در میان گیسوبندهای نقره ای می گذارند.
بؤروک یا عرقچین: به دختران ترکمنی که از این کلاه ها و بوروک ها استفاده می کنند، «بوروکلی قیز» می گویند. «از نوع ساده ی آن، پسرها و مردها، موقع خواندن نماز استفاده می کنند. بوروک از جنس پارچه است و دختران آن را سوزن دوزی می کنند و نقش های مختلف دارد (اعظمی راد، 1382، 130).»
آلادنگی/ آلناقی: آلادنگی را زیر روسری یا چارقد می گذارند تا آن را در سر محکم و ثابت نگه دارد و نشانه ی شوهرداربودن صاحب آن است. «هنگامی که دختران ازدواج می کنند، عرق چین را از سر برداشته و طی مراسم خاصی - به ظاهر پس از چند بار امتناع از گذاشتن آن - با اصرار مادرشوهر پیشانی بند را بر سر می گذارند که در نزد طوایف و قبایل گوناگون ترکمن، به نام های مختلفی چون: «آنق»، «آلین دانگی»، «آل دانقی»، «آلانگی»، «توپبی»، «هاساوا»، «هازاوا» و «هازابا» شهرت دارد (محمدی، 1388، 80).» در واقع دختر ترکمن، زمانی که ازدواج می کند، به جای بؤروک یا کلاه دخترانه، از پیشانی بند استفاده می کند که قرمزرنگ و نشانه ی شادی است. «آلادنگی» در گذشته از پارچه های قرمز و گل دار انتخاب می شد؛ ولی امروزه نوع آماده ی آن - تهیه شده از حلقه ای به جنس موکت که به دور آن پارچه ای ساده کشیده اند- در مغازه ها عرضه می شود.
این پیشانی بند با سربند (یغلیق) ابریشمی، با نقوش چهارگوش که نقش یاشماق (روبنده) را برای نشان دادن احترام به مردان بزرگ تر ایفا می کند، آراسته می شود. در گذشته، این سربند، زیر پیشانی بندی که در پشت با دنباله های آویزان گره می خورد، پوشیده می شد. زنان برای بیرون رفتن از منزل، سربند را با شال بزرگی - که در گذشته از ابریشم بوده و حالا از چیت گل دار با یک ریشه ی بلند مَکرَمه دوزی است - می پوشانند.
دخترها عرقچین حاشیه دوزی شده ای (بُرک، تخیه) را با همان لباس و زیرشلواری می پوشند. روی این کلاه را - بنا به محل استفاده از آن – با زیورهای نقره ای و زری فراوانی می پوشانند. گاهی در مواقع عروسی، نیم تاجی مزین به جواهر، روی آن نصب می کنند. فلسفه ی استفاده از این نوع کلاه های بلند زنانه را در راز و رمز روزهای نبرد و جنگ باید جست وجو کرد.
پیشانی بند، آنق: سربند طوایف تکه، با پارچه ی زرین و طرح های نقش دارِ مواج، پوشیده و آراسته شده و عقیق های جگری رنگ به آن وصل می شود. سربندهای یموت به لحاظ طرح قوی تر است و در میان طوایف تکه، با لوزی ها و هلال های کوچک زراندود، تزیین می شود. گاهی از انواع زیورهای آویزه دار روی آن استفاده می شود؛ طوری که سطح کلاه را کامل می پوشاند و به صاحب آن ابهتی می دهد. آن ها گیسوان بافته ی خود را از میان گیسوبندهای نقره ای عبور می دهند و زیورهای مجلل و خوش ساختی را به کلاه متصل و از دو طرف چهره ی خود آویزان می کنند. به تدریج، در زنان میان سال - هر سال به اندازه ی دو بندانگشت - از بلندی آن کاسته می شود. وقتی کوتاه شد به آن «تبرّک» می گویند. پیشانی بند زن در این مرحله به رنگ سیاه درمی آید که علامت مجرب بودن است. در دوران پیری نیز به رنگ سفید درمی آید که نشانه ی عاقل بودن است.
چاشو: در بین برخی از زن های ترکمن، به ویژه زنان طایفه ی یُموت، چارقدی به نام «چشو» یا «چاشو» رواج دارد. چاشو نوعی روسری ویژه و گران قیمت ترکمنی است که عروس باید قبل از سوارشدن به ماشین یا مرکب عروسی آن را بر سر بگذارد. چاشو در بین زنان ترکمن، حکم چادر را در بین زنان فارس دارد.
یاشماق (یالق): زنان ترکمن - بنا به رسم قومی خویش - چانه ی خود را از دیگران میپوشانند و حتی اجازه نمی دهند کسی گردی کامل صورت شان را ببیند و یکی از دلایلی که از چارقدهای بزرگ استفاده می کنند، همین است. «پس از این که شال را به سر انداختند، ابتدا سمت راست را با دست چپ نگه می دارند و با دست راست، طرف دیگر را - طوری که از روی بینی و دهان عبور کند- به طرف پشتِ سر برده و دور سر تابانده و لابهلای تابهای زیرین محکم می کنند. این طریقهی بستن شال را به لفظ محلی یشماق می گویند (امیدی، 1382، 23).» یشماق یک روسری نازک، منقوش و چهارگوشِ ترکمنی است که گاه زمینه ای ساده با حاشیه هایی سوزن دوزی شده دارد و گاه زمینه ای مشکی با نقش های درشت زرد و نارنجی رنگ دارد.
زنان ترکمن از گوشه ی این روسری، اغلب به صورت نقاب برای پوشاندن دهان و روگرفتن استفاده می کنند. نوعی از یشماق به نام «قی قاچ» در بین ترکمن ها مرسوم است که به صورت نقاب استفاده می شود و علامت حرف نزدن با غیر است؛ زیرا صدای نوعروسِ ترکمن، حداقل تا زمانی که بچه دار نشده، نباید شنیده شود. در واقع، عروس ترکمن با این نقاب یا دستمال (یشماق)، علاوه بر این که صورت خود را از نامحرم می پوشاند، به احترام کهن سالان، به ویژه از پدرشوهر و اقوام طرف شوهرش روگرفته و در حضور آن ها حتی صحبت نمی کند. پدرشوهر معمولاً پس از پانزده سال به پاس این که عروسش حرمت او را نگه داشته، جشنی برپا داشته و هدیه ای به نام «رونما» به عروس خود می دهد و پس از آن، عروس می تواند با اجازه ی آن ها نقاب از چهره بردارد.
چارقد: زنان ترکمن زمانی که بخواهند به شهر، میهمانی یا عروسی بروند، علاوه بر یالق و آل دانگی از شال ها، روسری ها و سراندازهای بزرگ و گران قیمتی به نام چارقد استفاده می کنند. چارقد، روسری منقش به طرح ها و رنگ های متنوع و گران قیمتی است که ریشه های کناری آن را «پورچیک» می نامند و معمولاً بیرون از خانه استفاده می کنند؛ طوری که آلادنگی زیرِ آن است.
تن پوش ها
تنپوش زنانه ی اصلی، پیراهنی است که در گذشته از ابریشم بود؛ ولی اکنون با الیاف مصنوعی تولید می شود. پیراهن بانوان ترکمن، برشی ساده دارد. رنگ پارچه ی پیراهن را اغلب از رنگ های زرشکی، بنفش، قرمز و گل دار انتخاب می کنند. پیراهن از بالا به پایین به تدریج فراخ شده است. روی پیراهن ها با گلِ یقه و غیره تزیین می شوند.
کؤینِک: پیراهنی که زنان ترکمن می پوشند، پیراهنی چهارفصل است که فرمی بسیار ساده دارد. نکته ی قابل توجه این است که در گذشته، پارچه ی پیراهن را زنان خود می بافتند و الیافی را که برای بافت این پارچه نیاز بود - که معمولاً از جنس ابریشم بود - خودشان با پرورش پیله ی کرم ابریشم تهیه میکردند. «پیراهن زنان ترکمن سه قسمت اصلی دارد که شامل «ینگ» یا آستین، «یان» یا پهلو و «آشیری» یا دامن است و روی آن نیز، کمربند یا شال بسته میشود (اعظمی راد، 1382، 125).» آستین پیراهن های زنانه، راسته و بلند است و با اُریب کمی به سوی مچ تنگ می شود. قد این پیراهن تا قوزک پا است، تا جایی که سوزن دوزی پایین شلوار از زیر آن به طور کامل دیده می شود. اغلب دور مچ، یقه و چاک را با نوار ابریشمی سوزندوزی و دستدوزی شده به نام «مداخل» زینت می دهند (محمدی، 1388، 58).» زنان ترکمن، پیراهن های ابریشمین می پوشیدند که اغلب به رنگ قرمزِ تمشکی و گاهی جلوه ای تابان داشت و «قیرمیز کؤینک » نام داشت. در این پیراهن، از نوارهای پارچه ای باریک برای محکم کردن دوخت استفاده می شد که تکه های مثلث شکلی را در میان تکه های مستطیل شکل دامن لباس جای می دادند که تن پوش پرچینی - که در قسمت پایین گشاد می شد – دوخته می شد؛ به بیان دیگر، دامنِ لباس، از زیر بغل تا پایین (در پهلو) به تدریج گشاد می شد. سرآستین ها و چاکِ یقه که برای شیر دادن، به اندازه ی کافی باز بود، سوزن دوزی می شد. رنگ های شاد، برای زنان جوان و تازه عروسان بود و هنگامی که به حدود 35سالگی می رسیدند، پیراهن هایی با گلهای تیره می پوشیدند.
قبا: قبا یا خلعتِ رویی زنان ترکمن، در هر سن وسالی، کت یا روپوش آستین دار، جلوباز و گشادی است که پشتی یک تخته دارد و روی پیراهن پوشیده می شود. زنان، جلوی قبا را با تسمه ی باریکی - که در خانه می بافند- می بندند و برخلاف مردان، از شال برای بستن کمر و به هم رساندن جلوی قبا استفاده نمیکنند. قبا، دومین جزء لباس زنانِ ترکمن است که معمولاً به رنگ قرمز، نیلی و سیاه است.
چکمن: نوع پشمی قبایِ زنان ترکمن، چکمن نامیده می شود. این پوشش ترکمنی، با توجه به نوع پشمی که در بافت آن به کار می رفته، انواع مختلفی داشته است که به «اینچه چکمن» و «یوغین چکمن» تقسیم می شود.
شلوار (بالاق): شلوار زنان ترکمن از بخش های زیر تشکیل می شود. قسمت بالای زانو، پارچه ای ساده و با دوختی گشاد است. پایین زانو به سمت مچ پا باریک می شود و بخش باریک آن - حداقل به طول ده سانتی متر- سوزن دوزی می شود. این بخش، به طور معمول مچ پا را می پوشاند. در لبه ی شلوار که با مچ پا در تماس است، نوار سیاهی می دوزند به پهنای یک تا یک ونیم سانتی متر که «بالاق یوپ» نام دارد.
قوشاق (کمربند): زنان ترکمن، کمربندی به نام قوشاق دور کمر می بندند که از جنس ابریشم است. قوشاق، کمربندی از پارچه است که هنگام بارداری دور کمر می بستند. از قوشاق، مردان نیز برای کار در مزارع یا در میدان های کُشتی، برای تمرکز نیرو در مقابل حریف استفاده می کردند (اعظمی راد، 1382، 127).» این کمربند، کاربردهای فراوانی داشته، از جمله این که باعث می شد قد پیراهن کوتاه تر شود و در هنگام کار دست وپاگیر نباشد. هم چنین از نظر بهداشتی برای کمر و شکم مفید بود؛ طوری که در زمان آبستنی یا در سنین بالاتر، شال سیاه رنگی را که گاه بلندی آن تا سه متر می رسید دور کمر می بستند. نوع دیگری از کمربند که به کمر نوعروسان ترکمن می بستند، شال سبزرنگی است که برای حفظ عروس از چشم زخم، دور کمرش بسته می شده است.
شاوِت (چاوِت): این بالاپوشِ زیبا «نوعی قبا و جلیقه ی بسیارتنگ، آستین کوتاه و جلوباز است که در میهمانی ها و جشن ها پوشیده می شود. در قسمت جلو، دور یقه، دور حلقه ی آستین و چاک طرفین آن، سوزن دوزی، رودوزی و دست دوزی هایی انجام می شود. دختران ترکمن برای دوران عروس شدن شان به تناسب ذوق، موقعیت اجتماعی و وضع مالی خود، زیورآلات و آویزهایی از سکه و پولک های نقره ای را روی آن می دوزند و آن را مانند یک بالاپوش روی پیراهن خود به تن می کنند. در گذشته، جنس این زیورآلات بسته به سطح اقتصادی خانواده، از طلا یا نقره بود. در لباس های ابریشمی، برای آن که تکه ی زیربغل در اثر عرق کردن ضایع نشود، مرغکی بین آستین و پیراهن می دوختند و گاهی آن را عوض می کردند و به همه ی لباس آسیبی نمی رسید (امیدی، 1382، 191).»
کُرتِه: «روپوش بلند زنان ترکمن و نوعی روسری و پوشش زمستانی به نسبت ضخیم با سوزن دوزی های زیاد است که ظاهری شبیه کت دارد و زنان تیره های ترکمن، در جشن ها، اعیاد و مراسم تشریفاتی شان، آن را برای پوشش نهایی بر سر می اندازند (محمدی، 1388، 63).» کرته، کاربرد چادر را برای زنان ترکمن دارد؛ طوری که قسمت سرشانه ی این کت را روی سر خود می اندازند. این پوشش از پارچه های کتان و گاهی از پارچه های ابریشمی تیره یا سرخ رنگ تهیه می شود و در محل آستین ها، دو دنباله ی بلند دارد که «ینگ» نامیده می شود.
چَرپی (سِرپی): روپوش کوتاه زنان ترکمن با آستین های بدون کاربرد است که سوزن دوزی های زیبا و ظریفی دارد و به طور معمول، در جشن ها، میهمانی ها و مراسم تشریفاتی و برای پوشاندن عروس به کار می رود. این پوشش بخشی از پوشش نهایی سرِ زنان ترکمن است و فرق آن با کرته، این است که تمام سطح آن سوزن دوزی می شود. این پوشش با توجه به سن و موقعیت زنان دارای رنگ و سوزندوزیهای مختلفی است.
چارُود، جُبه: نوعی پوشش و روپوش زمستانی زنانه است که هنگام رفتن به میهمانی، از آن استفاده می کنند. «این پوشش، شبیه پالتوی زنانه است که از پارچه ی مخمل با رنگ های شاد و تند، مانند سبز، قرمز و آبی دوخته می شود و دور آستین ها، پایین دامن و گاه دور یقه و جلوی آن، سوزن دوزی های زیبایی دیده می شود. زنان منطقه ی گوکلان به این پوشش آستر گل داری اضافه می کردند و آستین های آن را نیز کوتاه گرفته و بر دامن و قسمت پایین آن نیز سکه می دوختند (معطوفی، 1383، 2298).»
جوراب، آیاق قاب: در گذشته، زنان ترکمن در تابستان ها اغلب پابرهنه بودند و در زمستان ها نیز جورابهای پشمی و ابریشمی دست باف رنگارنگ و گران بهایی برای خود و مردان شان می بافتند. در حال حاضر، زنان ترکمن از جوراب های موجود در بازار استفاده می کنند.
کفش، کش: «با وجود این که در گذشته، پابرهنه راه رفتن در میان زنان ترکمن بسیار رایج بوده است، از چندین نوع پاپوش برای پوشش پاهای شان استفاده می کردند که یک نوع آن، کفش لاستیکیِ مشکی رنگی بود که از روسیه وارد می شد. نوع دیگر کفشهای زنان ترکمن، «اوک جِلی کِش» نام داشت. این کفش، کفشی ساده و پاشنه دار بود. رویه ای بلند و پاشنه ای حدود سه سانتیمتر داشت و در جشن ها و میهمانیها پوشیده می شد (محمدی، 1388، 65).» جنس آن نیز از چرم خام بود و تزئیناتی مختصر داشت. معمولاً پشت این کفش، زبانه ای دوخته می شود تا پوشیدن آن راحت باشد. نوع دیگر آن که از جاجرم می آمد، جنسی چرمی داشت و به کفش «گرمه ای» معروف بود. پاپوش دیگری که بین زنان ترکمن رایج بود، «اِدیک» نام داشت که چکمه ای با نوک برگشته و پاشنه ای بلند بود و در رنگ های قرمز و زرد ساخته می شد. این چکمه هایِ ساق کوتاه را بیش تر زنان شوهردار می پوشیدند. نوع دیگر این کفش ها، «گالش» نام داشت.
کلام آخر
آن چه در پوشاک زنان ترکمن دیده می شود، این است که زنان روستایی و ده نشین، به ویژه زنان ایلات و عشایر ترکمن، بنا بر ذوق و روح زیباپسند خود و برای ایجاد تنوع و زیبایی در اقلیم های خشک و یک نواخت دشت ها و بیابان ها یا سرزمین های سبز و خرم، برای تطابق خود با محیط در انتخاب شکل و رنگ پارچه، جامه هایی به رنگ های شاد و با ترکیب های زیبا و دل نواز انتخاب می کنند. برای ابراز و نمایش شکوه و ثروت خود جامه های فراخ فراوان روی هم می پوشند و نوارهای زرین و سیمین و سکه های پول روی آن ها می دوزند. سوزن دوزی لباسِ این زنان، بازتابی از باورهای مذهبی، اندیشه های ملی و سنتی، شیوه های زندگی، آداب اجتماعی و توان اقتصادی و نشان دهنده ی فرهنگ و هنر آنان است؛ از این رو، تکیه بر غنای فرهنگی مردمان ترکمن، پاسداری از آن و شناخت ارزش های پوششی بانوان ترکمن که جزء سرمایه های فرهنگی کشور هستند، بسیار مهم و شایان توجه است.
فلسفه بازی کودکان آمادگی جسمی وروحی آنها برای مواجهه با مشکلات است وبه همین جهت هر چه گسترده تر وپیچیده تر واجتماعی تر باشد,به آنها نیرووآمادگی بیشترمی دهد و آنها را از وجود روانی هر چه مصونیت یافته تربرخوردار می سازد
انسانها با توجه به مقتضیات زمانی خود ، نیاز به بازی و سرگرمی داشته اند و این نیازها در زمانهای گذشته ، آنزمان که از تلویزیون و رادیو خبری نبود ، شدید احساس می شد. زمانی که همه چیز طبیعی بودوانسانها با خود وطبیعت زندگی می کردند و همیشه باطبیعت درجنگ و ستیز و مبارزه بودند ، به شدت احساس به سلامت جسمانی را در خود می دیدند ، شروع به ابداع بازیهای مختلف با توجه به محیط خود کرده اند. بعضی از این بازیها سازمان یافته و در دوره های بعدی نیز ادامه پیداکرده است. به قول یکی از دوستان که در باره بازیهای بومی و محلی اظهار نظر می کرد و می گفت: بازیهای بومی ومحلی ترکمنها بقدری با برنامه و شکیل است که اگر یک کودک ترکمن در تمام و یا حداقل نیمی از آنها تبحر پیداکرده و سربلند آنها را پشت سربگذارد در آینده هیچ گونه مشکل روحی و جسمی پیدا نخواهد کرد. بله این بازیها بقدری جالب وجذاب هستند که بعضا افراد را مجبور به حرکتهای رزمی میکنند و بعضی دیگر جرات و شهامت را تقویت می کنند و بعضی دیگر نیز اطاعت ورهبری و .
دکتر سیامک رضا مهجور در کتاب روانشناسی بازی صفحه ۵۴ در مورد بازی می گوید: ((فلسفه بازی کودکان آمادگی جسمی وروحی آنها برای مواجهه با مشکلات است وبه همین جهت هر چه گسترده تر وپیچیده تر واجتماعی تر باشد،به آنها نیرووآمادگی بیشترمی دهد و آنها را از وجود روانی هر چه مصونیت یافته تربرخوردار می سازد. در این گونه بازیها،تن و روان واکسینه می شوند. این بازیها صحنه ورود فرضی دشمنان و تحقق فرضی مشکلات ومصائب است. طفل در حقیقت مانور می دهد و با مانور روبرو می شود.))
حقیقت نیز اینگونه است ،هرکدام ازبازیها اهداف خاص خود رادارندکه کودک درآینده أی نه چندان دوردرزندگی حقیقی باآنها روبروخواهد شدوآنچه راکه قبلا درمیدان بازی تجربه کرده است به عینه روبرو می شود.
دکتر رضا مهجور باز در صفحه ۶۵کتاب خود از قول آدلرمی گوید((اطلاعاتی که کودک ازطریق بازی بدست می آورد، نه تنها به زندگی حال او بلکه به زندگی آینده اوارتباط می یابد.)) . دکتر رضا مهجورباز در صفحه ۱۲۲کتاب ازقول مگ دوگال می نویسد(( بازی لازمه رشدوتکامل انسان وساخت شخصیتی اواست .بدون بازی شخص قادربه شناخت طبیعی خودوکسب موقت دنیای خارج نخواهد شد.زیرا ازطریق بازی است که یک زندگی سالم ورشد یافته وقدرت اراده وتصمیم گیری به صورتکامل رشد خواهد یافت.)) عده أی دیگر ازروانشناسان عقیده دارند،بازی وسیله ای برای ارضاء ولذت جویی افرادمیباشد.درعین حال ازفوائد بازی به عنوان آموزش دهنده قواعد اجتماعی به شخص وعادت به نظم نیزیاد میکنند.ویا کارل گروس عقیده دارد((بازی وسیله أی برای آمادگی جهت زندگی دربزرگسالی میباشد،به همانگونه که یک بچه گربه خود راجهت فعالیتهای غریزه أی آماده می سازد.))
و نهایت اینکه بازیهای بومی و محلی ترکمنها در عین سادگی جذابیت خاص خود را دارند که برای نسل امروزی تازگی و طراوت خاصی را به همراه داشته ودارد و با اجرای یکی از این بازیها فرد خودبخود برای اجرای بازیهای بعدی رغبت از خود نشان می دهد. در ضمن باید متذکر شویم که جامعه آماری مورد تحقیق این بازیها منطقه کلاله و مراوه تپه شامل دهستان آقسو و گلیداغ می باشد که جا دارد در همین جا از کلیه کسانی مرا یاری کرده اند و از تجربیات آنها استفاده کرده ایم علی الخصوص خانواده الله بردی نوری و یعقوب خواجوی در گلیداغ و سایر کسان دیگر تقدیر و تشکر کنیم.
این نوع بازیها ممکن است در مناطق دیگر بنامهای دیگری خوانده شوند ، و یا در بعضی مناطق انواع دیگر بازیها باشند که در همین جا به تمام کسانیکه مشتاق و علاقمند به این نوع بازیها هستند می گوییم که ما دست نیاز بطرف شما دراز می کنیم تا با معرفی آنها این نوشته ناقص را کامل کرده و قدمی در راه اعتلاء این فرهنگ برداشته باشید. یک بار دیگر از تمام کسانیکه نوشتن نام همه آنها در این جا مقدور نیست وما را کمک کرده اند خالصانه تقدیر و تشکر میکنیم.
●چند نوع بازی ترکمنی
▪ پلله م باشی ( چورله ن- چورریگ- اوینام کسسیر)
اهداف بازی: فرصت طلبی و تیز هوشی-کسب مهارت- جرات وشهامت-ایجاد و تقویت حس مقاومت و پایداری-تقویت حس همکاری و تعاون-سرعت وچابکی-تقویت عضلات بدن.تعدادبازیکنان از۱۲تا۳۰نفر.
درباره بازی: این بازی یکی ازپرآوازه ترین ومعروفترین بازیهای بومی ومحلی ترکمنهاست،این بازی که بیشتردرشبهای مهتابی و فرا رسیدن عیدسعیدفطر وقربان انجام می شودبخاطر جذابیت خاص ،این بازی ساعت هاطول می کشید وبازیکنان دو گروه درستیز وجدال شب را به صبح میرساندند چه بسا بدون اینکه گروهی بر گروهی دیگرتفوق وبرتری داشته باشند.دراین بازی ،بازیکن فرصت طلبی وتیز هوشی خود را به رخ دیگران میکشد،بازی به گونه أی است که اگربازیکنی ترس وواهمه داشته باشدمعمولا درکنار گوشه هامی ماندوجرات حمله کردن پیدا نمی کندوچه بسا ازگروه مخالف درلحظه ای که فرصت مناسب باشد او را از میدان بازی خارج می کنند. این بازی با همکاری ومشارکت بازیکنان دوگروه انجام می شود،گروهی حمله می کنندوگروهی دیگرسعی دارندازموضع خود دفاع کرده ومقاومت نمایند.در اینجاهر دو گروه نهایت همکاری وتعاون را به نمایش می گذارند.گروه حمله کننده به یاری وکمک یار خود آمده و سعی دارند بازیکن مدافع را اززمین خارج نمایند ، در حالیکه گروه مدافع نیز پشتیبان یار خودی است و از او حمایت میکنند.
نحوهٔ بازی: در این بازی بازیکنان قبل از هر چیزدو/۲ نفر را بعنوان خان ویا رهبر گروه انتخاب می کنندکه معمولا این دو نفر بانفوذترین وقوی ترین افراد هستند.سپس سایر بازیکنان دوبه دوکه از لحاظ جسمانی ومهارت دربازی یکسان هستندبه نقطه أی دورترازرهبران(خانها)رفته برای خود نامی مستعار انتخاب می نمایند، سپس نزد خانها آمده می گویند:
خاللای خاللای خانها: آلدیق،آلدیق بازیکنان: کیمه آی گره گ،کیمه گون
که خانها با گفتن نام یکی از آنها وی را انتخاب می کنند و بدین ترتیب سایر بازیکنان نیز به دو گروه تقسیم می شوند. در همین جا متذکر می شویم که در تمام بازیهای گروهی یار گیری وتقسیم به دو گروه با چنین روشی صورت می گیرد.بعد ازآن بازیکنان کفشهارا ازپا در آورده دریک محل جمع میکنندکه به آن جا((پلله))می گویند،بازیکنان مدافع در یک دایره فرضی قرار می گیرندکه مرکزآن کفشهاویا پله میباشدبازیکنان حمله کننده نیز دربیرون این دایره فرضی قراردارند.بازی باعلامت دادن یکی ازبازیکنان حمله کننده که درواقع هشداری است،درحالیکه دستش را بلند کرده میگوید:شو نامه؟ از گروه مدافع نیز که درواقع اعلام آمادگی است یکی جواب می دهد:سامان ! بعد از شنیدن کلمه سامان صدایی از تمام بازیکنان بلند میشود که می گویند:آرامئزدا قل یابان. بازی شروع میشود،بازیکنان داخل دایره فرضی (مدافعین)سعی دارندبه غیازدست ،پاویاهر عضو دیگر حمله کننده ها بزنندواو را از جریان بازی خارج نماینداز طرف دیگربازیکنان حمله کننده سعی دارند با عبور از وسط دو بازیکن و با کشیدن خط فرضی از بین دو بازیکن عبور کرده و او را از بازی خارج نمایند.
گاهی گروه مدافع ازطرف گروه حمله کننده چنان تحت فشار قرارمی گیردکه در لاک دفاعی محض فرو می رود وگروه حمله کننده باتقویت حمله خود وبا گرفتن پایی که بطرف او نشان رفته است،اورابر روی زمین میکشدواز بازیکنان خود می خواهدکه از بین بازیکنی که روی زمین کشیده می شودوسایر بازیکنان عبور کرده تااورا ازصحنه بازی خارج نمایند.این بازی همچنان ادامه پیدا میکندتا اینکه درنهایت ازهر گروهی که یک نفر باقی بماندبنام((چئرلئق))شناخته می شود،نقش این بازیکن خیلی مهم وحساس می باشد،چرا که بردن ویا واگذار کردن بازی به اوختم می شود.این بازیکن((چئرلئق))در((پلله))قرارمی گیردوسایر بازیکنان گروه مقابل پشت سر او هستندبه ((چئرلئق))اجازه داده می شودکه درحدود ده /۱۰قدم تاجایی که می تواندقدم رابزرگ می گیردوازبازیکنان فاصله گرفته وپا به فرار می گذارد،سایر بازیکنان گروه مقابل نیز بدنبال او هستند،((چئرلئق))تاجایی که نفس او اجازه میدهدوبا درنظر گرفتن اینکه مسافت طی شده رامی تواند برگرددازمحل بازی فاصله می گیردوسعی داردبازیکنان رادورزده وبه ((پلله))برگردد،اگر اودرانجام این کارموفق شود،گروه آنهابرنده است واگر هم دربین راه اورا با پا زدند ونتوانست بازیکنان رادور زده خود را به پلله برساند بازنده هستند.در این بازی واجرای نقش ((چئرلئق))بعضی از افراددربین مردم روستای خود شهرت کسب کرده اندکه یکی از آنها درروستای اجن سنگرلی شخصی بنام حاجی گوندوقدی سرداری می باشد،معروف است که وی حدود ۱۰/ده کیلومتربخاطر اجرای این نقش دویده است.
▪غوشاق آتدی
اهداف بازی: مقاومت-همکاری وتعاون تقویت عضلات بدن سرعت وچابکی تعداد بازیکنان :۸ تا ۱۸نفر
درباره بازی: یکی از کهن ترین بازیهای بومی و محلی ترکمنها غوشاق آتدی نام دارد. زمانی که امکانات ورزشی و تفریحی در این منطقه مطرح نبوده مردم ترکمن این بازی را بعنوان یک سرگرمی وبازی دنبال می کردند.دراین بازی شالی رابه هم میریسندکه درزبان محلی آن راغوشاق می نامند، چنان سفت و محکم میشود که هرگاه تعلل وکم کاری کنی چنان بر پشتت فرود می آیدکه آه از نهاد آدمی بلند می شود.
طریقه بازی: در این بازی نیز بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم می شوند و دو نفر را بعنوان رهبر گروه و یا خان انتخاب مینمایند و نفرات دیگر دو به دو با انتخاب نامی مستعار نزد رهبران گروه برمی گردند و بدین ترتیب به دو گروه مساوی تقسیم می شوند. این دو گروه رو در رو در فاصله تقریبی ۲۰متری ازهمدیگر قرار می گیرند ، گروهی که غوشاق در دست آنهاست یکی ازافراد گروه خود را پشت سر حریف قرار می دهند و غوشاق را بطرف فردی که پشت سر گروه مخالف قرار دارد می اندازند. اگر غوشاق به دست او رسید در اولین اقدام شروع به زدن حریف میکند. حریف نیز سعی دارد خود را به گروه مخالف که در فاصله ۲۰متری آنها قراردارد برساند ،ا گر موفق به فرار شدند غوشاق را از آنها تحویل میگیرند و جای دو گروه عوض میشود و اگر هم موفق به فرار نشدند و یکی از اعضای گروه با غوشاق زده شد ، از محل ضربه خوردن تا محل گروه مخالف به آنهاسواری می دهند،این بازی همچنان ادامه پیدا می کند ودر نهایت در شماره های ۱۰یا ۲۰که بیشترین امتیاز را کسب کرده اند برنده بازی معلوم می شود.